معنای لغوی پروسه
1.فرآيند ، پروسه
2.مراحل مختلف چيزى ، پيشرفت تدريجى و مداوم ، جريان عمل ، مرحله ، دوره عمل ، طرز عمل ، تهيه کردن ، مراحلى را طى کردن ، به انجام رساندن ، تمام کردن ، فرا گرد ، فراشد ، روند ، فرآيند ، پردازش کردن
3.عمل اوردن ،طريقه ،روش ،جريان کار در دادگاه ،جريان دعوى از مجراى قانون تعقيب کردن ،احضار کردن ،پويش ،فراگرد،شيوه ،تحويل ،فرابرد،پرورش دادن ،تقويم کردن ،توليد کردن ،جريان کار،عملکرد،زائده( در کالبدشناسى)،مراحل مختلف چيزى ،پيشرفت تدريجى ومداوم ،جريان عمل ،مرحله ،دوره عمل ،طرز عمل ،تهيه کردن ،مراحلى را طى کردن ،بانجام رساندن ،تمام کردن ،فرا گرد،فراشد،روند،فرايند،پردازش کردن
علوم مهندسى : مرحله
کامپيوتر : پردازش کردن
معمارى : فرابرش
قانون ـ فقه : تکليف به حضور کردن
شيمى : فرايند
روانشناسى : زائده
زيست شناسى : فرايند
بازرگانى : جريان
ورزش : روند
علوم نظامى : تهيه و توليد کردن
4.عمل اوردن ، طريقه ، روش ، جريان کار در دادگاه ، جريان دعوى از مجراى قانون تعقيب کردن ، احضار کردن ، پويش ، فراگرد ، شيوه ، تحويل ، فرابرد ، پرورش دادن ، تقويم کردن ، توليد کردن ، جريان کار ، عملکرد ، زائده (در کالبدشناسى) ، مراحل مختلف چيزى ، پيشرفت تدريجى ومداوم ، جريان عمل ، مرحله ، دوره عمل ، طرز عمل ، تهيه کردن ، مراحلى را طى کردن ، بانجام رساندن ، تمام کردن ، فرا گرد ، فراشد ، روند ، فرايند ، پردازش کردن
[علوم مهندسى]: مرحله
[کامپيوتر]: پردازش کردن
[معمارى]: فرابرش
[قانون ـ فقه]: تکليف به حضور کردن
[شيمى]: فرايند
[روانشناسى]: زائده
[زيست شناسى]: فرايند
[بازرگانى]: جريان
[ورزش]: روند
[علوم نظامى]: تهيه و توليد کردن
5.تغيير در مجموعه اي از ورودي ها به شكل مواد ، فعاليتها ، روشها و عملكرد ها به خروجي هاي مورد نظر كه در قالب محصول ، اطلاعــات ، خدمات و يا به طور كلي نتايج ارائه مي شوند .
6.فرایند، از یک سلسله فعالیتهای متوالی تشکیل شده است و با تولید خروجیهای موردنیاز از انواع ورودیها، ارزش افزوده به وجود میآورد.
7. یک سری منطقی از تراکنش های مرتبط با یکدیگر که ورودی را به نتایج و خروجی ها تبدیل می کند.
8.زنجیره ای از فعالیت های تکراری و منطقاً مرتبط که از منابع شرکت بهره می گیرد تا یک موجودیت (فیزیکی یا معنایی) را با هدف دستیابی به نتایج و محصولات مشخص و قابل اندازه گیری برای مشتریان داخلی یا خارجی حاصل نماید. براساس این تعریف، تقریباً کلیه فعالیت های یک شرکت را می توان به صورت یک فرایند تجاری و یا بخشی از آن در نظر گرفت.
9.فرآيند به كليه رويدادهايي گفته مي شود كه در مسير هدف اتفاق مي افتد.
فراگرد، معادل Process آورده شده است. براى Process معادلهاى ديگرى نيز چون کلمه پويش از سوى اميرحسين آريانپور در کتاب زمينه جامعهشناسي، ثريا شيبانى در کتاب آسيبشناسى اجتماعي، فرهاد نعمانى در کتاب مردمشناسى و منوچهر مناجيان در کتاب نظريه شناخت، کلمه روند از سوى فير وزشير وانلو در کتاب ضرورت هنر در روند تکامل اجتماعي، کلمه روانه از طرف على اصغر هدايتى در کتاب آشنائى با علم اقتصاد، کلمه رويداد از سوى جلالالدين مجتبوى در کتاب فلسفه يا پژوهش حقيقت کلمه فراشد از طرف علىمحمد کاردان در کتاب روانشناسى اجتماعى و حسن صفوى در کتاب روانکاوي، کلمه فرآيند از سوى مسعود مير بهاء در کتاب مقدمهاى بر روانشناسى يونگ، کلمه فرا روند به وسيله ايرج نيک آئين در کتاب درست و نادرست در روانشناسي، کلمه مراحل از سوى اصغر زمرديان و مهر وژان آرمن در کتاب اصول مديريت، کلمه عمل و جريان بهوسيله علىاکبر شعارى نژاد در کتاب روانشناسى يادگيري، کلمه شيوه از طرف منوچهر فرهنگ در کتاب نظريه عمومى اشتغال و بهره و پول.
وجود چنين آشفتگى براى معادل يک کلمه کليدى در علوم اجتماعى شايد ناشى از نبود يک مرکز نمادسازى يعنى فرهنگستان زبان است. به هر حال به نظرمی رسد که در اثر گفت و گوهاى بسيار با مهدى شيخيان در سال ۱۳۵۵ شکل گرفته است، معادل فراگرد براى Process حداقل در حوزه ارتباطات انسانى مناسبترين است. حميد عنايت در کتاب فلسفه هگل و شهيندخت خوارزمى در کتاب موج سوم، معادل فراگرد را به کار بردهاند.
واتسون نقل مىکند که رينههارت پس از بررسى ۱۲۶ تعريف از ارتباط مشخص کرد که ضمن آنکه اين تعاريف با يکديگر تفاوتهاى قابل ملاحظهاى دارند اکثراً در اين مورد توافق دارند که ارتباط يک فراگرد است. (Watson,1984,p43)
يک فرهنگ لغت، فراگرد را چنين تعريف مىکند: هر رويدادى (Phenomenen) که يک تغيير ممتد در زمان را نشان دهد يا هر عمل يا نحوه عملى (Treatment) که ممتد باشد.
منبع:
برای پیدا کردن متن بالا از اکثر دیکشنری های معتبر استفاده شده.همچنین از لینک زیر هم استفاده شده.
http://www.aftab.ir/entertainment/communications/human/realtional_process.php