تاریخچه مکتب کلاسیک
هنري فايول
فایول، صنعتگر برجسته فرانسوی، یکی از اولین مبلغین تئوری عام مدیریت بود. او به عنوان پدر تئوری مدیریت معرفی شده است.
فایول کل دوران شغلی خود را در یک شرکت گذراند
یعنی شرکت معادن و فلزات فرانسه. او کارش را به عنوان مهندس معدن آغاز کرد و در
سال 1872 به عنوان رییس گروه معادن منصوب شد. در سال 1888 او به سمت مدیر عامل این
شرکت منصوب شد که این سمت را تا هنگام بازنشستگی خود در سال 1918 حفظ کرد. فایول
تا زمان مرگش عنوان ریاست افتخاری این شرکت را در اختیار داشت.
وقتی فایول کارش را آغاز
کرد، سلامت مالی بخش معادن بسیار ضعیف بود.اما تا زمان بازنشستگی فایول، این شرکت
از یک تراز مالی بسیار خوب برخوردار شد
مشاهدات او مبتنی بر تجربیاتش به عنوان مدیر عالی بوده است که ابتدا در سال 1916 کتاب خود را تحت عنوان مدیریت صنعتی و عمومی منتشر نمود. این کتاب تا سال 1929 به انگلیسی ترجمه نشده و تا سال 1949 در ایالات متحده به صورت گسترده در دسترس نبود.
علی رغم این که حقیقت نوشته های فایول تا سالها بعد از انتشار اولیه آن در گستره وسیعی منتشر نگردید، مفاهیم او اثر عمیقی بر جای گذاشته بود. او مدیریت را در قالب پنج عنصر عمده تعریف می کند: برنامه ریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل، این پنج عنصر مدیریت، پایه ای برا ملاحظه فرایندهای اساسی یا وظایف مدیریت شده است.فایول و پیروانش مدافع این ایده بودند که مدیریت یک وظیفه جهانشمول است که باید در قالب فرایند های ممختلفی که مدیر عمل می کند، تعریف شود. او تأکید داشت که فرآیندهای مدیریتی و اصولی که او ایجاد کرده بود، نه تنها در شرکتهای بازرگانی بلکه برای سازمانهای دولتی، ارتشی، مذهبی و سایر سازمانها قابلیت کاربرد دارد. فایول فهرست جامعی از اصول را جهت ایجاد خطوط راهنما برای مدیر، ایجاد نمود. در معرفی این اصول او می گوید:
استحکام و نظم کاری پیکره شرکت، بستگی به تعداد مشخصی از شرایط که به صورت بدون تمایز، اصول، قوانین و قواعد نامیده شده است. برای فرق گذاشتن، من واژه اصول را هرچند وقت یک بار از عقیده راسخ و انعطاف ناپذیر تفکیک می کنم، برای این که هیچ چیز ثابت و مطلق در امور مدیریت وجود ندارد، این تمام موضوع مورد بحث این قسمت است، به ندرت ما اصل را برای شرایط یکسان که دو بار اتفاق بیفتد، به کار می بریم. آن برای شرایط متغیر متفاوت به کار می رود.
اصول چهارده گانه فایول عبارت بودند از:
1- تقسیم کار: اصل تخصصی کردن نیروی کار به منظور تمرکز بر فعالیت جهت کارآیی بیشتر.
2- اختیار و مسؤولیت: اختیار حق صدور دستورات و قدرت برای اطاعت درست.
3- انضباط: قطعا انضباط برای اداره آرام موسسه بازرگانی ضروری است و بدون انضباط، مؤسسه نمی تواند شکوفا شود.
4- وحدت فرماندهی: یک کارمند تنها باید از یک سرپرست دستورات را بگیرد.
5- وحدت مدیریت: یک رئیس و یک برنامه برای یک گروه از فعالیت ها و داشتن اهداف مشابه.
6- تبعیت منافع فردی از منافع جمعی: منفعت یک کارمند با یک گروه نباید بر اهداف سازمان فائق آید.
7- دستمزد پرسنل: جبران خدمت باید مناسب باشد و تا آنجا که ممکن است، هم رضایت پرسنل و هم رضایت شرکت فراهم گردد.
8- تمرکز: تمرکز برای سازمان ضروری است و پیامد طبیعی سازماندهی است.
9- سلسله مراتب: سلسله مراتب، سلسله سرپرستان که از اختیار نهایی به پایین ترین سطح به صورت زنجیره ای رده بندی شده است.
10- نظم: سازمان باید مکان منظمی برای هر فرد فراهم کند. یک جایگاه برای هر فرد و هر فرد در جایگاه خودش.
11- برابری: برابری و احساس عدالت که در سراسر سازمان گسترده باشد.
12- ثبات دوران تصدی پرسنل: کارکنان برای تطبیق با کارشان و برای عمل در کار به صورت مؤثر، نیاز به زمان دارند.
13- ابتکار: در همه سطوح نردبان سازمانی، شور و اشتیاق و انرژی به وسیله ابتکار افزایش یابد.
14- روحیه جمعی: این اصل نیاز به کار تیمی و حفظ روابط متقابل شخصی را مورد تأکید قرار می دهد.
اگرچه اصلاحاتی جزیی به وسیله نظریه پردازان متأخر مدیریت اداری صورت گرفته است، اصول چهارده گانه فایول، پایه ای اساسی برای این مکتب فکری ایجاد می کند. اگرچه آن باید مورد تأکید قرار گیرد که او قبول دارد که این اصول نه مطلق و نه انعطاف ناپذیر است. «اصول منعطف وقادر به تطبیق با هر نیازی می باشد، آن یک موضوع دانستنی است که چطور از آن استفاده شود، که یک هنر مشکلی است که نیازمند هوشیاری، تجربه، تصمیم و متناسب سازی است» او توصیه می کند که محدودیتی برای تعداد اصول مدیریتی وجود ندارد و این که اصول ارزشمند جدید تعیین شده باید به وسیله تجربه کامل شوند.
ماری پارکر فالت
نظريه خانم « ماري پاركرفالت » در ربع اول قرن بيستم الهام بخش بسياري از
دانشمندان و محققين علم مديريت بوده است .به عقيده فالت هدف عمده مديريت بايستي
دست يافتن به وحدت و يكپارچگي باشد ويك مؤسسه بايدآرام وبدون سر وصدا ماننديك
ماشين خوب طرح ريزي شده ،خوب ساخته شده،وخوب روغن كاري شده،كاركند. بايد بين اجزاي
مختلف آن هماهنگي كامل برقرار باشد . البته اصطكاك تا حدي وجود خواهد داشت ، زيرا
اصولاً حركت بدون اصطكاك ممكن نيست. در هر مؤسسهاي تضاد منافع وجود دارد ، لكن بايد بين اين
منافع متضاد به گونهيي سازگاري برقرار شود كه حداكثر كارايي به دست
آيد . تضاد هميشه معارضهيي انرژيزاست . چنانكه وي ميگويد، به همان گونه كه بر اثر اصطكاك از “
ويولن” موسيقي بيرون ميآيد، وظيفه اساسي مديريت هم اين است كه تضاد و
برخورد را به صورت سازندهاي در آورد.
« فالت » در زمينه ايجاد وحدت و يكپارچگي و هماهنگي ، معتقد است كه
هر سازماني بايد ميان كوششها و مساعي گروههاي مختلف هم نوايي و هماهنگي به وجود
آورد تا با كارايي هر چه بيشتر ، به هدفهاي مؤسسه دست يابد . وي هماهنگي را محور
اصلي و اساسي وظايف مديريت ميداند .
« فالت » دربارة قدرت ، اختيار و كنترل نظر خاصي دارد . وي به اين
مفاهيم معناي جديدي بخشيده است . قدرت به معناي ساده آن عبارتست از استعداد انجام
كار خاص ، يا توانايي پديد آوردن تغيير مطلوب ، لكن اختيار ، حق تصميم گيري است .
اگر يك مدير ، تصميم گيرنده قابلي باشد بي درنگ تصميمات مناسبي اتخاذ ميكند ،
اما نمي تواند اين توانايي را به معاونش واگذار كند .حق تصميم گيري را ميتوان به
كاركنان ردههاي پايينتر در سازمان تفويض كرد ، لكن قدرت در
خود شخص باقي ميماند. « فالت »قدرت را به دو دسته تقسيم ميكند، «
قدرت بر ديگران » و « قدرت با ديگران » . سرپرستي كه تصور ميكند حق كنترل و رهبري كاركنانش را دارد حاضر
نيست كه پيشنهادهاي آنها را بشنود و ميگويد كه از دستورهايش اعم از صحيح يا غلط بايد
اطاعت شود . او در واقع بر كاركنان اعمال قدرت ميكند. واضح است كه اين نوع اعمال قدرت ، موجب
مقاومت در كاركنان ميشود و طبعاً گرايش پيدا ميكنند
كه از دستورهاي او سرپيچي كنند. از طرف ديگر ، يك سرپرست روشنفكـــر كه كار
روزانــه را به طور « سيستماتيك» برنامهريزي ميكند ، مواد خام و ابزار را تأمين ميكند و
مراقب است كه فعاليتها در شرايط مطلوبي باشند و همچنين ، كار را به زير دستانش ياد
ميدهد و پيشنهادهاي خوب و عملي شان را ميپذيرد ،. در واقع يك قدرت مشترك بوجود ميآورد
كه « قدرت با ديگران »نام دارد .« فالت » روي اهميت اين قدرت مشترك تأكيد ميورزد .
كنترل نيز از نظر « فالت
» با آنچه در ذهن مديران سنتي جاي گرفته است تفاوت دارد . كنترل به معناي به دست
آوردن نتايج مطلوب است . في المثل ، كنترل بودجه به معناي تنظيم هزينه ها طبق
بودجه از پيش برنامه ريزي شده است .تفکر خانم ماری پارکر فالت مبتنی بر سه اصل هدف
گذاری جهانی ، اصول جهانی و قانون موقعیت یا وضعیت است. قانون هدف گذاری جهانی
بیانگر روح تلاش جمعی برای افزایش انرژی سازمانی است. اصل جهانی همان تأکید بر
ارتباطات دو سویه و دو جانبه بین فرستنده پیام و گیرنده پیام است . قانون موقعیت
تأکید بر آن دارد که همیشه یک راه برای انجام کارها وجود ندارد. بلکه راهمای زیادی
وجود دارد که بستگی به موقعیت و وضعیت سازمان دارد.
« فالت » بين آنچه خودش « كنترل امور » و « كنترل فرد انسان »
ناميده ، قابل به تفكيك شده است .اشخاص ، معمولا كنترل را مترادف كنترل فرد انسان
مي دانند به اين معني كه في المثل مديران مي خواهند آدمها را كنترل كنند. اما
كنترل مطلوب فالت كنترل امور است.
فالت نیز از جمله اندیشمندانی است که دهه های 1920 و 1930 میلادی مقاله هایی در این زمینه منتشر ساخت. او در باره ی روانشناسی روابط در سازمانهای بازرگانی، روابطی که منجر به حصول منافع افراد و سازمان می شود، تحقیقاتی را انجام داد. فالت کسب منافع در فضایی آمیخته تفاهم توصیه می کرد و در پی آن بود تا از روی محیط خانواده، که در آن هر نفر به عنوان عضوی از خانواده، گروه یا جامه به شمار می آید، چهار چوب معین یا ( مدل مشخصی ) برای این روابط پدید آورد. به نظر وی این روایط پیشنهادی را می توان بی آنکه به منافع سازمان لطمه ای وارد کند ایجاد کرد.
ماکس وبر
ماکس وبر در 21 آوریل 1864 در « ارفوت » ، در « تورنیگه » متولد شد . پدرش حقوقدان بود . وی در سال 1869 با خانواده اش به برلین آمد و عضو « دیت » شهری ، نمایندهی « دیت » پروس و نمایندهی « رایشتاک » شد . وی جزو گروه لیبرال های راست گرا تحت رهبری « بنیگس » از اهالی « هانور » بود . مادرش « هلن فالنشاین – وبر» زنی بسیار با فرهنگ بود و بشدت نگران مسائل مذهبی و اجتماعی . وی ، تا لحظهی مرگش در 1919 با پسرش روابط فکری نزدیک داشت و آتش اشتیاق ایمان مذهبی را در نزد وی تزیق می کرد . ماکس وبر ، در کودکی و نوجوانی اش ، اغلب روشنفکران و مردان سیاست مهم زمانه اش مانند« دیتلهی » « مومسن » ، « زیبل » ، « ترایچکه » ، « کاب » ، را در پذیرایی های پدر و مادرش ملاقات می کرد .
در سال 1882ماکس وبر پس از گذراندن « آبی تور » ، تحصیلات عالی اش را در دانشگاه هیدلبرگ شروع کرد . وی که در دانشکدهی حقوق ثبت نام کرده بود . به تحصیل تاریخ ، اقتصاد ، فلسفه و الهیات هم پرداخت ، و ضمناً در تشریفات و دوئل های سازمان صنفی دانشجوئی خویش شرکت می کرد .
در سال 1883پس از سه نیم سال تحصیلی در هیدلبرگ ، ماکس وبر برای انجام خدمت نظام به مدت یک سال ، نخست به عنوان سرباز ساده و سپس به عنوان افسر به استراسبورگ رفت ، وی بعدهانسبت به دورهی افسری اش در ارتش امپراطوری احساس غرور بسیار می کرد .
در سال 1884ماکس وبر تحصیلات خود را در دانشگاههای « برلن » و « گوتینگن » از سر می گیرد.
در سال 1883وبر نخستین امتحاتات حقوق را می گذارند .
در سال1887 وبر در چندین مانور نظامی در « آلزاس » شرکت می کند . عضو « انجمن سیاست اجتماعی » که در برگیرنده دانشگاهیان با تمایلات اجتماعی گوناگون است می شود . این انجمن در سال 1872 توسط گ . شمولر تأسیس شده بود و زیر نفوذ « سوسیالیست های دانشگاهی » بود .
در سال1889 ماکس وبر رسالهی دکترای حقوق اش را دربارهی تاریخ بنگاههای تجاری در قرون وسطی در برلین می گذارند . ایتالیائی و اسپانیایی را می آموزد . برای وکالت در دادگاه برلین ثبت نام می کند .
در سال1887امتحانات جدید حقوق – وبر بنابه در خواست « انجمن سیاست اجتماعی » پژوهشی را دربارهی وضع دهقانان پروس شرقی شروع می کند .
در سال1891 وبر استادی دانشگاه را شروع می کند.
در سال1892 گزارشی دربارهی وضعیت کارگران روستائی در آلمان شرقی تسلیم می کند .
در سال1893 ازدواج وبر با (ماریان شنیتگر )
در سال1894 وبر استاد اقتصاد سیاسی در دانشگاه«فریبورک » می شود نگارش : گرایشهای موجود در تحول وضعیت کارگران روستایی آلمان شرقی .
در سال1895 مسافرت به اسکاتلند و ایرلند - شروع تدریس در « فریبورک » با کنفرانسی دربارهی « دولت ملی و سیاست اقتصادی » .
در سال1896 پذیرش کرسی استادی در دانشگاه « هیدلبرگ » به دنبال باز نشسته شدن « نی »
در سال 1897 یک بیماری عصبی شدید وبر را مجبور به ترک کار به مدت چهار سال می کند .
در سال1899 وبر به میل خود از عضویت در « اتحادیهی پان ژرمنیست » ها کناره می گیرد .
در سال 1902 وبر تدریس در هیدلبرگ را از سر می گیرد اما دیگر آن امکان زندگی دانشگاهی فعالی مانند گذشته را ندارد .
در سال 1903 بنیاد گذاری « آرشیو علوم اجتماعی و سیاست اجتماعی » با همکاری « ورنر سومبارت »
در سال 1904 مسافرت به ایالات متحده برای شرکت در کنگره علوم اجتماعی در « سنت لوئیس » . زندگی در قارهی جدید تأثیری شگرف بر وبر می نهد . در « سنت لوئیس » وبر کنفرانسی درباره سرمایه داری و جامعهی روستایی در آلمان می دهد . در همین سال وبر بخش نخست اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری و نیز مقالهی دربارهی « عینیت شناخت در علوم و سیاست اجتماعی » را منتشر می کند .
در سال 1904 انقلاب روسیه سبب جلب توجه وبر به مسائل امپراطوری تزایا می شود و وی برای مطالعهی اسناد دست اول به آموزش زبان روسی می پردازد. انتشار بخش دوم اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری .
در سال 1906 انتشار وضعیت موکراسی بورژوائی در روسیه ؛ تحول روسیه به سوی حکومت مشروطهی ظاهری ؛ مطالعاتی انتقادی در منطق علوم فرهنگ ، فرقههای پروتستانی و روح سرمایه داری .
در سال 1907 ثروتی به ارث وی می رسد و سبب می شود که وبر از کارهای دیگر دست کشیده تمام وقت خود را مصروف کار علمی اش کند در سال 1908 وبر به روانشناسی اجتماعی صنعت توجه پیدا می کند و دو مقاله در همین زمینه منتشر می کند . در سالن هیدلبرگ بیشتر دانشمندان آلمان معاصر خود را مانند "ویندلباند"،"یلی نک " ، " ترولچ" ، "نومان" ، "سومبارت" ، "زیمل"، "میشلز"،"تونیس"، پذیرا می شود و دانشگاهیان جوانی چون "گئورگ لوکاچ" . "لوئن اشتاین" را راهنمایی می کند . وی همچنین به سازمان دادن انجمن آلمانی جامعه شناسی می پردازد و دست به انتشار مجموعهای از آثار علوم اجتماعی می زند .
در سال 1909 انتشار روابط تولید در کشاورزی عهد باستان ، شروع نگارش : جامعه و اقتصاد.
در سال 1910 در کنگرهی انجمن آلمانی جامعه شناسی و بر بر ضد ایدئولوژی نژادگرائی صریحاً موضع می گیرد .
در سال 1912 وبر از هیئت مدیرهی انجمن آلمانی جامعه شناسی به دلیل اختلاف نظر بر سر مسألهی بیطرفی اخلاقی کنار می گیرد .
در سال 1913 انتشار : « مقالهای در باب برخی مقولات جامعه شناسی تفهمی »
در سال 1914 با شروع جنگ ماکس وبر تقاضای اعزام شدن به خدمت می کند . ولی تا پایان 1915 گروهی از بیمارستانهای مستقر در منطقهی هیدلبرگ را اداره می کند .
در سال 1915انتشار اخلاق اقتصادی مذاهب جهان
در سال 1917 انجام مأموریت های رسمی گوناگون در بروکسل ، وین و بودابست ؛ دست زدن به اقدامات متعدد به منظور متقاعد کردن رهبران آلمان به پرهیز از گسترش دامنهی جنگ ، ضمن آنکه وبر رسالت آلمان را برای ورود به صحنهی سیاست جهانی تصدیق کرده روسیه را مهمترین تهدید می داند .
انتشار فصولی از جامعه شناسی دین در 1916 شامل مباحث راجع به « هندوئیسم و بودیسم » و 1917 شامل « یهودیت قدیم»
در سال 1918 مسافرت به وین در ماه آوریل برای تدریس در دانشگاه. وبر در این دوره از کار دانشگاهی جامعه شناسی سیاسی و دینی خود را به عنوان « انتقادی مثبت از دریافت مادی تاریخ » عرضهمی دارد .
زمستان همین سال دو کنفرانس در دانشگاه مونیخ
می دهد : « شغل و مشی دانشمند » ، « شغل و مشی مرد سیاسی ».
پس از تسلیم آلمان ، وبر
به عنوان کارشناس در هیأت نمایندگی آلمان در کاخ و ورسای کار می کند . انتشار «
مقالهای دربارهی بیطرفی اخلاقی در علوم جامعه شناسی و اقتصادی » .
در سال 1919 قبول کرسی تدریس در دانشگاه مونیخ به جای « برنتانو ». درس وی در سال تحصیلی 20-1919 به « تاریخ اقتصادی عمومی » اختصاص می یابد و به همین عنوان در 1924 منتشر می شود . وبر ، که بدون شور و شوق به جمهوری گرائیده ، و در مونیخ شاهد دیکتاتوری انقلابی کورت ایزنر است ، به عضویت کمیسیونی در می آید که می بایست قانون اساسی و یمار را بنویسد . وبر به نگارش اقتصادی و جامعه که نخستین نمونه هایش در 1919 چاپ می شوند همچنان ادامه می دهد . با اینهمه کتاب مذکور نا تمام می ماند .
در20 ژوئن سال 1920 و بر در مونیخ دیده از جهان فرو می بندد.
در سال 1922 انتشار اقتصاد و جامعه توسط « ماریان وبر » چاپهای کاملتری از این کتاب بعدها در 1925 و 1956 منتشر شد .
منابع
1. مبانی سازمان و مدیریت، دکتر علی رضائیان،تهران،سمت۱۳۸۳.
2. اصول مدیریت ، دکتر علی رضائیان،تهران،سمت۱۳۸۳.
3. مدیریت منابع انسانی، دکتر اسفندیار سعادت،تهران،سمت.
4. مبانی سازمان و مدیریت، طاهره فیضی،تهران ، دانشگاه پیام نور،۱۳۸۳.