منظور:اکثر مردم در فقر زندگی می کنند تا ثروتمند بمیرند.
شاد بودن تنها انتقامیست که میتوان از زندگی گرفت.
نکاتی بسیار قابل تامل درباره فقر
فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛
فقر اینه که روژ لبت زودتر از نخ دندونت تموم بشه؛
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛
فقر اینه که بچه ات تا حالا یک هتل ۵ ستاره رو تجربه نکرده باشه و تو هر سال محرم حسینیه راه بندازی؛
فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما ماجرای مبارزات بابک خرمدین رو ندونی؛
فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری کنی؛
فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی خوششششگلهههه؛
فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛
فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛
فقر اینه که فاصله لباس خریدن هات از فاصله مسواک خریدن هات کمتر باشه؛
فقر اینه که کلی پول بدی و یک عینک دیور تقلبی بخری اما فلان کتاب معروف رو نمی خری تا فایل پی دی اف ش رو مجانی گیر بیاری؛
فقر اینه که حاجی بازاری باشی و پولت از پارو بالا بره اما کفشهات واکس نداشته باشه و بوی عرق زیر بغلت حجره ات رو برداشته باشه؛
فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛
فقر اینه که ۱۵ میلیون پول مبلمان بدی اما غیر از ترکیه و دوبی هیچ کشور خارجی رو ندیده باشی؛
فقر اینه که ماشین ۴۰ میلیون تومانی سوار بشی و قوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛
فقر اینه که به زنت بگی کار نکن ما که احتیاج مالی نداریم؛
فقر اینه که بری تو خیابون و شعار بدی که دموکراسی می خوای، تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛
فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛
فقر اینه که تولستوی و داستایوفسکی و احمد کسروی برات چیزی بیش از یک اسم نباشند اما تلویزیون خونه ات صبح تا شب روشن باشه؛
فقر اینه که وقتی ازت بپرسن سرگرمی و هابیهای تو چی هستند بعد از یک مکث طولانی بگی موزیک و تلویزیون؛
فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛
فقر اینه که با کامپیوتر کاری جز ایمیل چک کردن و چت کردن و موزیک گوش دادن نداشته باشی؛
فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت(یخچال هایت) باشه؛
روزی روزانه از یزدان گرفتن سهل نیست می دهد روزی ولی از عمر روزی می رود
یک دو روزی که در جهان باشی
سعی کن که از توانگران باشی
گر بمیری و دیگران بخورند
به که محتاج دیگران باشی
یه روز 3 تا پسر بچه میرن پیش ملا نصرالدین میگن ما 10 تا گردو داریم میشه اینارو با عدالت بین ما تقسیم کنی؟
ملا می گه با عدالت آسمونی یا عدالت زمینی؟
بچه ها میگن خوب عدالت آسمونی بهتره با عدالت آسمونی تقسیم کن.
ملا 8 تا گردو می ده به اولی 2 تا می ده به دومی دو پس گردنی محکم هم می زنه یه سومی
بچه ها شاکی میشن می گن این چه عدالتیه ملا؟
ملا می گه خدا هم نعمتاشو بین بنده هاش همینجوری تقسیم کرده.
موقعی که در آموزشی سربازی در پادگان 01 ارتش گروهبان نگهبان بودم،(چون در آموزشی به کسی درجه نمی دهند،به کسی که در غیاب افسر آموزش مسئول امور یگان است ، گروهبان نگهبان می گویند) در هنگام سرکشی به نگهبانان این بیت رابر روی دیوار دیدم که برایم جالب بود. جالبتر این بود که در ساعت 3 نصفه شب در دمای زیر 10 درجه صفر بهمن 86 این بیت را نوشته بود.
خفتگان را خبر از دولت بیداران نیست
تاغمت پیش نیاید غم مردم نخوری
نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم!
دیگر بس است!
راهم را خودم انتخاب خواهم کرد...
جیمز آلن فیلسوف نامدار می گوید:
آدمی با اندیشه هایش کلید اوضاع و شرایط را می چرخاند و همه عوامل تحول و تجدید حیات برای اینکه آنچه را اراده می کند از خویشتن بسازد پیشاپیش درون خود اوست.
با این گفته جیمز آلن آموختم که ثروت و سلامت و سعادت با لقوه ام به راستی درون خودم قرار دارد و منتظر است که به فعل درآید و به صورت اندیشه ها و احساسها و خواستها و فرمانهایی سالم و غنی بیان شود و جهانم را روشن گرداند.
به محض آگاهی از این راز ساده اما مقتدر و به کار بردن ان برایم در مدرسه بازرگانی راهی گشوده شد. آنگاه منشی وکیل جوانی به نام جو تالی شدم که بعدا شهردار شهر ما و نامزد نمایندگی کنگره و سر انجام رئیس شرکت بین المللی کیوانس شد. به هنگام اوج کار با این وکیل دریافتم که باید کشیش شوم و به خدمت کلیسا در آیم تا بتوانم به دیگران نیز کمک کنم که کلیدهای معنوی و ذهنی تندرستی و شادمانی و توانگری و زندگی پرمعنا را بیابند و شیوه کاربرد آن را بیاموزند.
اکنون که به گذشته می اندیشم در می یابم که خواه آگاه و خواه نا آگاه در هرگام از راهم همواره قانون تشعشع و جاذبه را که قانون اصلی توانگری است به کار گرفته ام.
مجبورید ثروتمند باشید زیرا حق ندارید فقیر باشید زندگی کردن و ثروتمند نبودن حتما بد اقبالی است و بد بختی مضاف آنکه به همان اندازه که می توانید فقیر باشید می توانید ثروتمند گردید. این وظیفه بی چون و چرای ماست که از راههای شرافتمندانه ثروتمند شویم و البته راه شرافتمندانه تنها راهی است که به سرعت ما را به سوی ثروت می کشاند.
بیایید این اندیشه را که فقر از فضایل است یکسر کنار بگذاریم. فقر گناهی معمول و مشترک است. اگر با تنگنا و تنگدستی زیسته اید در تباهی به سر برده اید. این نیز یکی دیگر از حقایق تکان دهنده درباره توانگری است اما لازم نیست به زندگی در تباهی مالی اذامه بدهید زیرا این مرحله راه حل دارد.
یك روز با تو و یك روز علیه تو.
روزی كه با توست مغرور مشو و روزی كه علیه توست مایوس نشو چرا كه هر دو پایان پذیرند.
شریف ترین دلها دلی است که اندیشه آزار کسان در آن نباشد