برای این منظور اینجا را کلیک کنید.
نمی دانم که چقدر درسته ولی امیدوارم به این شکل نباشه.
01Harvard University, United States
02. University of Cambridge, United Kingdom
03. Yale University, United States
04. UCL (University College London)
05. IMPERIAL College London
06. University of OXFORD, United Kingdom
07. University of CHICAGO, United States
08. PRINCETON University, United States
09. Massachusetts Institute of Technology (mit), United States
10. California Institute of Technology (caltech)
11. Columbia University, United States
12. University of Pennsylvania, United States
13. Johns Hopkins University, United States
14. Duke University, United States
15. Cornell University, United States
16. Stanford University, United States
17. Australian National University
18. Mcgill University, Canada
19. University of Michigan, United States
20. ETH Zurich (Swiss Federal Institute of Technology)
21. University of Edinburgh
22. University of Tokyo
23. King’s College London
24. University of Hong Kong
25. Kyoto University, Japan
برای این منظور اینجا را کلیک کنید.
پیش آمد این موضوع بعد از چند ساعت از ماجرای دیابت گرفتنم،به من فهموند که دنیا خیلی الکیه.
چند روز پیش نماینده مجلسی به نماینده دیگر در مجلس تذکر داد که MIT نام دانشگاهی در آمریکا است و ITM نام رشته ای است که وزیر امور خارجه یمان در آن دکترا دارد.هرچند برای یک نماینده مجلس زشت است که همچین اشتباهاتی را در مجلس انجام دهد،ولی از کسی که سال ها پیش درس خوانده و اطلاعاتش به روز نیست جای توقع زیادی نیست.
در گذشته به انجمن دانشجویی دانشگاهمان که میلیونر نام دارد،توضیح دادم که بنر ابتدای سایت خودشان را عوض کنند چون ITMصحیح مباشد که آنها به بدترین شکل پست های من را سانسور کردند.از آنها هم نمی شود زیاد ایراد گرفت چون هنوز دانشجویند و آمده اند که ITM را یاد بگیرند.
حال آنکه امروز دریافتم ایمیل گروه مدیریت فناوری اطلاعات mit@iauec.com می باشد.چه کسی این ایمیل را انتخاب کرده چیزی است که فردا کار و زندگی ام را تعطیل می کنم تا آن را بفهمم.جواب سوال خود را می دانم.می دانم که به من گفته می شود یکی از کارمندان جزء این ایمیل را در سایت گذاشته و مدیر گروه در جریان نیست.
آیا کسانی که می گذارند در محیط تحت امرشان همچین اشتباهی روی دهد،مدیران لایقی هستند؟ آیا آنها می توانند دانشجویان باسواد تربیت کنند؟
من با توجه به آنچه که در کتاب ها خوانده بودم به آن سوال پاسخ دادم،ولی امروز که از ساعت 11 تا 17 مشغول انتخاب واحد بودم (که همچنان این انتخاب واحد ادامه دارد)،یک نظریه جدید را کشف کردم و بر آن شدم تا به تمامی دانشمندان و صاحب نظران علم مدیریت بگویم که هیچ چیز در رابطه با سازمان نمی دانید،چون تا به حال در دانشگاه الکترونیکی ثبت نام نکرده اید.این دانشگاه همه نظریه ها و تئوری هایی را که در کتاب ها موجود است،زیر پا گذاشته و نسل جدید سازمان ها را بنیان نهاده است.
همچنین من نوع جدیدی از خدمات الکترونیکی را کشف کردم،که تمامی قوانین IT را زیر سوال برده و تمامی صاحب نظران IT را انگشت به دهان گذاشته.
در رابطه با این سازمان جدید و الکترونیکی و کشفیاتم در پست های بعد توضیحات تکمیلی را ارائه می دهم تا تمامی دانشمندان اطلاعات خود را به روز کرده و باب جدیدی در علم باز شود.
سکونت مادام العمر در یک محل مگر با اجازه حکومتی!
با وجود اینکه طبیعت کرهشمالی بسیار زیبا و دلانگیز است و تنوع آب و هوایی شگفتانگیزی دارد اما مردم این کشور در هر نقطه از این سرزمین که روزگار میگذرانند باید تا آخر عمر همانجا بمانند و حق خروج از منطقه محل سکونت خود را ندارند و اگر زمانی هوای سفر به سرشان بزند یا بخواهند برای کاری از روستا یا شهر خود خارج شوند، حتما باید اجازه حکومتی داشته باشند، در غیر این صورت قانون را شکستهاند و مجازات خواهند شد.
بیدار شدن رأس ساعت شش با صدای شیپور!
قوانین حاکم بر کرهشمالی تمامی جوانب زندگی مردم را تحت کنترل قرارداده و بر تمامی بخشهای زندگیشان به نوعی تاثیر گذاشته است. تقریبا ۵۰ سال است که مردم کرهشمالی صبحها با نواختن صدای شیپوری که راس ساعت شش به صدا درمیآید و از طریق بلندگو در تمام مناطق پخش میشود از خواب بیدار میشوند.
برنامه های اجباری قبل از آغاز فعالیت های روزانه!
آنها موظف هستند پیش از شروع کار روزانه، در مقابل مجسمه کیم ایل جونگ و پدر او ادای احترام کرده و سر تعظیم فرود آورند. همه مردم کرهشمالی موظف هستند با لباسهای رسمی خاص از منزل خارج شوند یا علامت مخصوصی روی لباس داشته باشند تا وزارت اطلاعات و امنیت این کشور از اینکه چه افرادی در حال عبور و مرور هستند، آگاهی کامل داشته باشد؛ البته کار به همینجا ختم نمیشود و آنها باید پس از رسیدن به محل کار ده دقیقهای را هم باید وقت بگذارند و به سخنرانیهای مافوق خود گوش دهند و پس از آن پنج دقیقه علیه دشمنانشان شعار بدهند. پس از انجام تمامی این کارها تازه نوبت آغاز فعالیت روزانه میشود و آنها میتوانند کار خود را شروع کنند.
خدمت سربازی؛ ده سال!
در پیونگ یانگ، پایتخت کرهشمالی، هر دو ساعت یکبار از بلندگوهایی که صدای بسیار قویای دارند در گوشهگوشه شهر مارش نظامی پخش میشود تا قدرت ژنرالهای این کشور به رخ همه کشیده شود. آنها بنا بر عادتی دیرینه کیم جونگ ایل، رهبر کشور خود را ژنرال صدا میزنند؛ البته دادن چنین لقبی به او چندان هم بیراه نیست چراکه خدمت سربازی اجباری در این کشور گاهی به ده سال هم میرسد.
عدم حق استفاده از خودرو برای رفتن به محل کار!
مردم این کشور برای رفتن به محل کار خود حق استفاده از خودرو را ندارند و معمولا با دوچرخه رفتوآمد میکنند. استفاده از خودرو تنها مختص به بالا رتبههای نظامی این کشور است.
هیچ خانوادهای حق خواب دیدن ندارد!
پس از پایان کار و فعالیت روزانه، شبها ساعت نه در سراسر کرهشمالی خاموشی زده میشود و به این ترتیب مردم خود را برای یک روز کاری دیگر آماده میکنند. نکته عجیب دیگر این است که در کرهشمالی هیچ خانوادهای حق خواب دیدن ندارد و اگر پدر و مادری صبح از خواب بیدار بشوند و خوابی را که شب قبل دیدهاند تعریف کنند، فرزند آنها موظف است تا علاوه بر خوابی که والدینش دیدهاند خواب خود را هم به نماینده وزارت اطلاعات و امنیت کشور که در کلاسشان حضور دارد، گزارش دهد.
عدم استقلال رسانه ها!
در کرهشمالی هیچ رسانه خصوصی دیده نمیشود و ۱۲ روزنامه و ۲۰ نشریه موجود در این کشور کاملا تحت نظر دولت هستند و بیآنکه خبرنگاری وظیفه تهیه گزارشها را برعهده داشته باشد، مطالب آنها را خبرهایی تشکیل میدهد که هر روز از وزارت اطلاعات و امنیت دریافت و دقیقا همان اطلاعات بدون کوچکترین تغییری منتشر میشود؛ در تمام رسانههای کرهشمالی، انتشار هرگونه خبر ناخوشایند در مورد کرهشمالی در همه زمینهها از سیاسی و اجتماعی گرفته تا اقتصادی و فرهنگی به شدت ممنوع است.
باوجود قحطی و گرسنگی، عدم پذیرش کمکهای غذایی دیگر کشورها!
با توجه به اینکه دولت مسؤول آذوقهرسانی و تهیه مواد لازم به صورت کوپنی در کرهشمالی است، درآمد ماهانه مردم بسیار ناچیز است؛ در بیشتر موارد هم نه کمکهای دولت و نه درآمد مردم کفاف مایحتاج و نیازهای اولیه آنها را نمیدهد و فقر و قحطی بر بسیاری از خانوادههای این کشور حاکم شده و سالانه چندین هزار نفر از آنها به دلیل گرسنگی جان میدهند.
دولت کرهشمالی با وجود نیازهای شدیدی که به کمکهای غذایی دیگر کشورها دارد اما به خاطر اینکه معتقد است این غذاها روی طرز فکر مردم اثرات سوء دارد و برای اینکه از آلودگی فرهنگی که نتیجه مصرف این غذاهاست در امان بماند، از پذیرفتن آن سر باز میزند. شدت قحطی و گرسنگی در این کشور به حدی است که سازمان تغذیه جهانی وابسته به سازمان ملل در اینباره به شدت هشدار داده است.
ممنوعیت ورود هرگونه خبرنگار و عکاس به کره شمالی!
مسؤولان این کشور نهتنها از پذیرفتن هرگونه کمک امتناع میکنند بلکه ورود هرگونه خبرنگار و عکاس را هم به کرهشمالی ممنوع کردهاند؛ البته نهتنها ورود اصحاب رسانه به این کشور ممنوع است
مرگ و تیرباران سرنوشت شهروندان تماس گیرنده با تلفن به خارج!
خروج شهروندان کرهای هم از کشورشان به شدت کنترل میشود و اگر شخصی بخواهد به دنیای بیرون از کره قدم بگذارد به عنوان عامل دشمن دستگیر میشود؛ این قانون آنقدر سختگیرانه در این کشور به اجرا درمیآید که اگر فردی حتی از طریق تلفن با خارج از کشور تماس برقرار کند، ممکن است سرنوشتی جز مرگ و تیرباران در انتظارش نباشد؛ به عنوان مثال در ماه مارس امسال یک شهروند کرهشمالی که در یکی از شرکتهای نظامی کرهشمالی مشغول به کار بود با تلفن همراه خود با یکی از دوستانش که در سال ۲۰۰۱ به سئول پایتخت کرهجنوبی گریخته بود، تماس گرفت و در مورد قیمت برنج و شرایط زندگی در کرهشمالی با او صحبت کرد؛ این کار او از طرف دولت تخطی از قوانین تلقی شد و در نتیجه حکمی جز اعدام برای او صادر نشد. این درحالی است که مدتی بعد خبرگزاری یونهاپ، مرگ فرد خاطی به نام جونگ را تایید کرد و گفت این شهروند اولین فرد در کرهشمالی است که به دلیل تماس با خارج از کشور اعدام شده، اما جزئیات بیشتری از این ماجرا منتشر نکرد.
در کرهشمالی فقط یک شرکت مخابراتی تلفن همراه که منطقه پایتخت، پیونگ یانگ، را پوشش میدهد مشغول به فعالیت است. مشترکان این شرکت مخابراتی حق استفاده از خدمات این شرکت برای تماس با خارج را ندارند. در نتیجه بسیاری از شهروندان کرهشمالی برای تماس با بستگان و اقوام خود که در خارج از این کشور زندگی میکنند از تلفنهای همراهی که به طور غیرقانونی از چین به کرهشمالی وارد شدهاند، استفاده میکنند.
شرط ازدواج؛ رضایت وزارت اطلاعات آری، رضایت خانواده خیر!
اگر پسر و دختری در کرهشمالی قصد ازدواج با یکدیگر را داشته باشند، رضایت خانواده آنها هیچ نقشی در این ازدواج ندارد بلکه این وزارت اطلاعات و امنیت این کشور است که صلاحیت ازدواج این دو نفر را صادر میکند. به این ترتیب که هم پسر و هم دختر باید یک گزارش کامل از نحوه آشنایی، میزان علاقه، علت آشنایی و … را به وزارت امنیت ارائه بدهند. پس از این مرحله و بررسیهای لازم و شناسایی تمامی اقوام دختر و پسر برای آنها قرار مصاحبه صادر میشود و پس از حضور دختر و پسر و پاسخ دادن به سوالهای خاص اگر مورد مشکوکی دیده نشود، اجازه ازدواج آنها صادر میشود.
با تمام این تفاسیر مردم کرهشمالی از زندگی خود ناراضی نیستند و معتقدند خوشبختترین انسانهای روی زمین هستند.
چندی پیش خبری در تلویزیون منتشر گردید که کتابخانه ملی مبلغی را که برای صدور کارت عضویت می گیرد غیرقانونی می باشد و وجوه دریافتی به حسابی نامشخص واریز می گردد و هیات امنا از این موضوع بی اطلاع هستند.
روز بعد جوابیه ای از طرف کتابخانه منتشر گردید که وجه دریافتی برای ارتقاع کتابخانه بوده و برای ارائه خدمات بهتر این مبلغ اخذ می شود.
نمی دانم فلسفه وجودی کتابخانه عوض شده،نمی دانم کسی که پول ندارد باید چکار کند.(البته هزینه سالیانه ده هزار تومان در مقابل هزینه هایی که کتابخانه هایی با امکاناتی بسیار پایین تر می گیرند هیچ نیست،ولی برای کسی که ندارد خیلی است و کتابخانه ملی برای ارتقاع فرهنگ تمام ایرانیان بوده و گرفتن هزینه باعث می شود عده ای از استفاده از این مکان عمومی محروم شوند.)
اگر ارائه خدمات بیشتر باید با دریافت هزینه بیشتر صورت گیرد،بهتر بود به جای ده هزار تومان یکصد هزار تومان می گرفتند.تا آنجا که من می دانم تمامی هزینه های کتابخانه از منابع دولتی تامین می گردد و در سال های گذشته با همین بودجه مسئولین کتابخانه را، بهتر از امروز اداره می کردند.
دلایل من برای اینکه می گویم ارائه خدمات بعد از دریافت هزینه و خط و مشی جدید نزول کرده به شرح زیر است:
1.در ابتدای عضویتم در کتابخانه ،ورود برای عموم آزاد بود ولی بعد از مدتی به خاطر حجم زیاد مراجعه کنندگان،فقط افراد دانشجوی لیسانس و بالاتر قادر به ثبت نام بودند.
مدتی بعد محدوده تنگ تر شد و فقط دانشجویان سال آخر لیسانس و بالاتر می توانستند از کتابخانه استفاده کنند.اندکی بعد این محدمده به دانشجویان ترم آخر و بالاتر محدود شد و در حال حاضر دارندگان مدرک لیسانس از تالار عمومی و بالاتر از آن می توانند از تالار تخصصی استفاده کنند.
2.ساعت کار مجموعه در گذشته 8 صبح تا 21 بود ولی در حال حاضر ساعت کار از 8:30 صبح شروع می شود و عملا تا ساعت 20:30 می باشد.بعد از اخذ هزینه می بایست ساعت کار افزایش یابد که کمتر هم شده.
علاوه بر این طبق تقویم کتابخانه،مجموعه فقط در دو روز از سال تعطیل است،و ساعت کاری در گذشته بطور کامل رعایت می شد اماچند روز پیش که در تهران برف بارید،ساعت کاری به 19:30 کاهش یافت ولی ساعت 19 که شد در محلی که صدا از کسی در نمی آمد کارمندانش شروع به ایجاد سر و صدا نمودند و برق را قطع و وصل می کردند تا زودتر به منزلشان برسند.
3.تا چندی پیش هزینه انجام کپی 15 تومان بود که در حال حاضر 50 تومان شده.البته هزینه های مربوط به رستوران تغییری نکرده و چلوکباب برگ با کیفیت بالا را با سالاد و نوشابه با 4000 تومان می شود تهیه کرد.به نظر من دلیلی که این هزینه ها گران نشده اینست که کارکنان کتابخانه هم از غذا ها می توانند استفاده کنند.
به نظر می رسد در کتابخانه ارائه خدمات به کارمندان افزایش یافته تا به مراجعه کنندگان.سه روز پیش به طوراتفاقی فیش حقوقی یکی از کار مندان آنجا را دیدم که نسبت به کاری که انجام می دهند فوق العاده زیاد بود.به کسانی که می توانند در آنجا شروع بکار کنند توصیه می کنم لحظه ای درنگ نکنند،کار در محیطی آرام که سخت ترین کار آنجا نشستن بر روی صندلی و خواندن کتاب های مورد علاقه می باشد.
4.در راستای ارائه خدمات به کارمندان،سرویس های بهداشتی داخل تالار که در گذشته برای عموم بود مختص کارمندان شده و مراجعه کنندگان می بایست به سرویس بهداشتی خارج از تالار مراجعه کنند.
5.مسئولین ادعا می کنند که بعد از اخذ هزینه بسیاری از کمبودهای کتاب رفع شده و حجم زیادی کتاب خریده شده ولی هنوز هم مثل سالیان پیش بسیاری از کتاب هایی را که جستجو می کنم در کتابخانه موجود نیست و با گذشته تفاوت چندانی نکرده است.این مسئله برای کتابخانه ملی ایران بسیار زشت است.
6.تمیزی و نظافت در محیط کتابخانه خوب است ولی در بیرون کتابخانه و در جلوی ورودی پارکینگ چند هفته ای است که گل و لای رفت و آمد را سخت کرده که گویا به مسئولین کتابخانه ربطی ندارد.این را هم اضافه کنم که نظافت در محل هایی که در نگاه اول دیده می شود مطلوب است ولی در سرویس های بهداشتی آن اکثر اوقات مایع دستشویی یافت نمی شود.
کتابخانه ملی از گذشته تا حال ویژگی های منحصر بفردی دارد که چون آنها بعد از گرفتن هزینه تغییری نکرده بنده هم به بیان آنها نپرداختم،اما در جمع بندی باید بگویم برخلاف نظر آقایان وضعیت کتابخانه نسبت به سالهای پیش اگر نگوییم بدتر شده،بهتر هم نشده و مسئولین باید توضیح دهند که چرا؟
در سال 1859 ميلادي مقارن با ابتداي صدارت ناصرالدين شاه قاجار در ايران چند شهروند ايالت ماساچوستز گزارشي به کنگره آن ايالت تقديم کردند که در آن پيشنهاد شده بود حکومت ايالت ماساچوستز مقداري از زمين هاي داخل شهر بوستون، پايتخت ايالت را به آکادمي هنر و علوم واگذار کند. آنها پيشنهاد کردند که اين آکادمي در چهار زمينه فعاليت کند. قسمت اول فعاليت هاي آکادمي مربوط به کشاورزي و گياه شناسي باشد. قسمت دوم را به موزه معدن و معدن شناسي تخصيص دادند تا داده هاي طبيعي مانند نمونه هاي فلزات در اين موزه محفوظ باشد. قسمت سوم به اختراعات جديد و پيشرفت هاي تکنولوژي و صنعت مربوط مي شد. آنها پيشنهاد کردند که نمونه هائي از اين پيشرفت ها مانند مدل هاي ماشين آلات جديد در کلکسيون آکادمي به نمايش گذاشته شود تا بازديد کنندگان از طريق مشاهده شخصي نسبت به پيشرفت هاي تکنولوژيک آگاهي پيدا کنند. و بالاخره قسمت چهارم پروژه پيشنهادي مربوط بود به هنرهاي زيبا و تاريخ مردم آمريکا و به طور کلي بشر بوده. گزارشگران اشاره به موزه هاي انگلستان کرده و تمايل داشتند کارهاي هنري و نمونه هائي از تاريخ مردمان کشور آمريکا و جهان در آکادمي پيشنهاد شده به نمايش گذارده شود. در وهله اول پيشنهاد کنندگان حفظ منابع تاريخي، طبيعي، هنري و صنعتي را درهمه موارد در نظرداشتند. آنها معتقد بودند که مشاهده مردم از منابع حفظ شده بهترين وسيله آموزش و پيشرفت آنها و در نتيجه پيشرفت اقتصادي کشورخواهد بود. کنگره ايالت ماساچوستز گزارش اين شهروندان را براي برسي به کميسيون منتخبي ارجاع داد. دو سال بعد گزارش نهائي آن کميسيون به کنگره ماساچوستز پيشنهاد کرد که انستيتوي تکنولوژي تاسيس شود و سازمانش شامل انجمن هنر و موزه هنر و مدرسه علوم صنعتي باشد. در سال 1861 ميلادي اساسنامه تاسيس انستيتو تکنولوژي ماساچوستز به تصويب رسيد و تا به امروز به صورت يک شرکت آموزشي و علمي مستقلا فعاليت ميکند. در بدو تاسيس درانستيتوي تکنولوژي ماساچوستز 30 دانشجوي سال اول اسم نويسي کردند. انستيتو در آن سال10 استاد داشت، يعني در مقابل هر سه دانشجو يک استاد. با وجود آنکه از ابتدا انستيتوي تکنولوژي ماساچوستز بطور مختلط پايه ريزي شده بود اما اولين دختر دانشجو 5 سال پس از شروع کار انستيتو ثبت نام کرد و بعد از کسب درجه دکترا از استادان نامي همان موسسه شد.. ام آي تي و يا انستيتوي تکنولوژي ماساچوستز امروز داراي 6 بخش آموزشي و بيش از 10 هزار دانشجو و 900 استاد است. بخشهاي آموزشي و تحقيقي مربوط به معماري، مهندسي، علوم انساني، اجتماعي و هنرهاي زيبا، مديريت، علوم و بهداشت و تکنولوژي وابسته به پزشکي است. ام آي تي 17 انجمن دانشجوئي دارد از جمله آنان انجمن شيمي دانان، انجمن مهندسي و علوم، انجمن هنر هاي زيبا، انجمن دانشجويان پزشکي، انجمن مهندسي برق، و انجمن زنان مهندس و غيره. ام آي تي با شش دانشگاه خارج از آمريکا همکاري ميکند و دروس خود را به دانشجويان خارجي ارائه ميدهد. همچنين اين دانشگاه داراي پنج دانشکده «طراحي و معماري»، «مهندسي»، «علوم انساني»، «هنر و علوم اجتماعي»، «مديريت» و «علوم طبيعي» است. در دانشکده طراحي و معماري رشته هاي معماري، هنر، طراحي و مطالعات شهري تدريس مي شود. دانشکده مهندسي شامل رشته هاي هوانوردي و فضانوردي و مهندسي هاي بيولوژي، شيمي، راه، محيط زيست، مواد، مکانيک و علوم هسته اي است. در دانشکده علوم انساني، هنر و علوم اجتماعي رشته هاي مردم شناسي، اقتصاد، زبان و ادبيات کشورها، تاريخ، علوم انساني، فلسفه، زبان شناسي، ادبيات، تئاتر، موسيقي، علوم سياسي، تکنولوژي و... وجود دارد. در دانشکده مديريت نيز دانشجويان مي توانند در رشته مديريت تحصيل کنند. دانشکده علوم طبيعي نيز شامل رشته هاي بيولوژي، هوش و علوم ادراکي، شيمي، نجوم، رياضيات و فيزيک است.
سلام
در ابتدا از صاحبان فکر و اندیشه عذرخواهی کرده چرا که می خواهم جسارت کرده و اولین ایمیلم را غیر از تکالیفم برای گروه ارسال کنم.
از دیدن برنامه سلام تهران دکتر باران دوست درس هایی گرفتم که بر آن شدم با دوستانم در میان بگذارم تا از درست یا نادرست بودن آنها توسط دوستانم مطلع شوم. درابتدا راه هایی را که برای بیان دیدگاههایم وجود داشت بررسی کردم که بهترین راه را این گروه یافتم چرا که:
الف.مخاطب گروه را افرادی می بینم که در رشته های گوناگون علمی علی الخصوص مدیریت،صاحب نظرند.
ب.راهی نو را در این گروه بگشایم که دوستان بجای دادن ایمیل هایی که از گروه های دیگر کپی کرده و به این گروه می فرستند،مطالب آموزشی بیشتر و دیدگاه های مختلف را در مورد مسائل روز داشته باشیم،این را هم باید بگویم که این فقط یک پیشنهاد است و مدیر گروه می بایست خط و مشی های گروه را تنظیم کند و این پیشنهاد برگرفته از تجربه شخصی بنده است که وقتی پیام های زیادی از یک گروه به من برسد به علت ذیغ وقت به باز کردن منتخبی از آن ها بسنده می کنم و معتقدم کیفیت بهتر از کمیت است.
حال به بین دیدگاه هایم درباره برنامه این هفته می پردازم:
1.ابتدا به استاد باران دوست تبریک می گویم به خاطر اجرای خوب و مسلط برنامه وایشان علاوه بر فعالیت های دیگرشان،مجری قابلی هم هستند.
2.قسمت مدیریت زمان که در اول هر برنامه بصورت چند دقیقه صحبت شود،کار جالبی است.
3.موضوع مطرح شده تبلیغات بسیار وسیع بوده و مطمئنا در فرصت اندک برنامه نمی گنجید، پس بهتر بود موضوعات جزئی تری را برگزینید و یا در همین موضوع تبلیغات، فقط به قسمت دادزن ها و یا موضوع هدایای تبلیغاتی (که در ایام نزدیک به عید بسیارجذاب است) می پرداختید تا بصورت کامل تری تجزیه و تحلیل انجام می شد و به یک نتیجه گیری می رسیدید.
4.توانایی استاد در سخنوری بسیار با ارزش است و از ویژگی های یک مجری خوب اینست که بحث را هدایت کند، ولی قطع بسیار حرف کارشناس پیام جالبی را به مخاطب نمی دهد.
5.برخی از سوال های مطرح شده و لحن بیان آنها از نظر بنده جهت دار بوده و کارشناس جوابی به جز تایید آنها نمی تواند بدهد،مثلا وقتی در مورد دادزن ها و پخش تبلیغات کاغذی در سیدخندان آنگونه بحث می کنید که فقط جهات منفی آن بیاد همگان می آید،ولی اگر این موضوع در ایران کارایی نداشت کدام کاسبی حاضر میشد سرمایه خود را در جوب بریزد و آن را به هدر بدهد؟(آن هم کسانی که برای بالا بردن صفر جلوی حسابشان به هر عملی دست میزنند) یا چرا تبلیغاتی که به در و دیوار خانه ها می زنند روز به روز بیشتر می شود و این پدیده منفی اجتماعی رو به گسترش است؟
این جمله استاد را فراموش نمی کنم که فرمودند به نظرشان با توسعه علم مدیریت،در بسیاری از جاهای ایران هنوز هم مکتب تیلور از همه بهتر جواب می دهد.
6.از نظر خیلی از مردم مجری باید سوال کند و کارشناس باید جواب آن را بدهد.به نظر بنده در بسیاری از قسمت های برنامه استاد بسیار صاحب نظرتر و جلوتر از کارشناس رفتار می کرد.بنده می دانم که بابت هر حرفی که در آن برنامه گفته می شود ساعت ها فکر و بررسی صورت گرفته و با کارشناس دعوت شده سوال و جواب ها چک شده است،ولی همه این موضوع را نمی دانند و از کارشناس انتظار دارند نظر کارشناسی بدهد و فقط به تایید صحبت های مجری بسنده نکند.
7.من منتظر بودم در این برنامه بعد از نقد دادزن ها یا مسائل دیگری که مطرح شد یک راه حل جایگزین و قابل اجرا بشنوم که این گونه نشد.
در پایان برای همه ی دوستان آرزوی بهترین ها را دارم.
شماره اس ام اس های مهم
گرفتن خلافي ماشين : 30005151 ( عدد عمودي كنار كارت رو بفرستيد)
گزارش اطلاع دادن تخلف تاكسي : 30004246( شماره پلاك ماشين متخلف رو بفرستيد)
رهگيري نامه پستي : 2000441 (ابتدا حرف Rرا بنويسيد و بعد شماره روي رسيد پستي رو )
مشكلات شهري (شهرداري) : 3000137
اعلام نتيجه كنكور شب قبل از قرارگرفتن در سايت سنجش : 2000000 (شماره داوطلبي رو بفرستيد)
با خبر شدن از اخبار انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه : 10001336
ديكشنري : 1000384 يا 1000370 (لغت مورد نظر رو بفرستيد) اول بايد در سايت عضو بشيدwww.sms2him.com
لغت نامه آريان پور : 2000444 Word-to-translate
ايجاد پست در پرشين بلاگ : 300072
گرفتن قبض موبايل : 30009 ( با فرمت زير بنويسيد : تاريخ شروع ؛ تاريخ انتها مثلا 860123 ؛ 860101 يعني از اول سال 86 تا 23 فرودين ماه)
خدمات بانك ملت : 200033
خدمات بانك اقتصاد نوين : 200050
خدمات بانك سپه:200020 – 200021-200022
خدمات بانك كشاورزي : 2000911- 200093
خدمات بانك سامان : 20000
خدمات بانك صادرات :200060
خدمات بانك تجارت : 200070
(توجه داشته باشيد براي استفاده از خدمات بانك ها اول بايد در شعب درخواست رو پر كنيد)
اطلاعات پرواز : 2000444 : ( با اين فرمت : پرواز Filight-code)
نرخ ارزهاي رايج : 2000444 با اين فرمت : Currency-name
اطلاعات هوا : 1000305 ( پيش شماره شهر مورد نظر بدون صفر رو بفرستيد)
ساعت كشورها : 1000392 (نام كشور رو بفرستيد)
مكان هاي ديدني هر شهر : 1000394
مسافت بين شهر ها : 1000396
آخرين بازي هاي كامپيوتري : 1000400
جديدترين نرم افزار ها : 1000401
اطلاع از اينكه دامين مورد نظر رجستر شده يا خير : 1000355
بورس – نرخ سهام يك شركت : 2000444 ---بنويسيد : Bourse sompany -id
بورس – بيشترين افزايش قيمت : 2000444 ---بنويسيد : Bourse high
بورس- كمترين افزايش قيمت : 2000444 ( بنويسيد : Bourse low)
اوقات شرعي : 2000916
پدرم می گفت: کارگران همیشه فکر می کنند که صاحب کار چیزی نمی فهمد و خودشان خیلی می فهمند و سر کارفرما به قول خودشان کلاه می گذارند،ولی ازاین نکته غافلند که اگر از اربابشان زرنگ تر بودند الان جای او بودند.
ولی به نظر من این موضوع در همه جا نمی تواند عمومیت داشته باشد،مثلا پسر ارباب چه ویژگی و صلاحیتی به جز اینکه پسر ارباب هست دارد.
خیلی ها به خاطر موقعیتشان به جایی می رسند، نه بخاطر توانمندیشان.
شماره تلفن 148
این روزها مشاوران به ازای یک ربع ساعت که با شما حرف میزنند، قیمت سرسامآوری طلب میکنند، اگر فقط یک راهنمایی کوچک میخواهید و نمیخواهید زیاد هزینه کنید، میتوانید به 148 زنگی بزنید. این یک مرکز مشاوره معتبر است با این تفاوت که برای استفاده از آن میتوانید توی خانهتان بنشینید و بدون این که لازم باشد توی چشم مشاورتان نگاه کنید، کمک بگیرید. اصلاً مهم نیست که مشاورهتان چقدر طول میکشد، مشاورها هر قدر که بخواهید، به رایگان برایتان وقت میگذارند، بعد هم کدشان را به شما میدهند تا بتوانید کارتان را پیگیری کنید.
اگر خدای نکرده مشکلتان حاد بود، همین مشاورها شما را به یک پزشک معرفی میکنند، به هر حال هیچ چیز جای صحبتکردن حضوری را نمیگیرد. اگر برای اولین بار به مرکز مشاوره زنگ میزنید و مشاور خاصی را در نظر ندارید، خودشان شما را به یک مشاور وصل میکنند.
شماره تلفن 1818
این شماره به اندازه کافی معروف هست، همین که بتوانید بدون ایستادن و وقت تلفکردن در صف بانک، از خانه خودتان و در حالتی که روی کاناپه دراز کشیدهاید قبض تلفنتان را بپردازید، خودش کلی غنیمت است. اما 1818 فقط به درد همین کار نمیخورد. این شماره در واقع شماره سامانه خدمات الکترونیکی شرکت مخابرات استان تهران است. وقتی تماس میگیرید، اول از شما میخواهد شماره را وارد کنید. بعد بدهیتان را میگوید. برای پرداخت باید شماره عابر بانکتان را بدهید. نگران نباشید، آنها هم یک شماره به شما میدهند تا اگر مشکلی پیش آمد، دستتان به جایی بند باشد.
از 1818 میتوانید خدمات دیگری مثل صورت حسابهای قبلی و دریافت ریز مکالمات را هم بگیرید. یادتان باشد که فقط وقتی از تلفن خودتان زنگ زده باشید میتوانید از این خدمات استفاده کنید.
شماره تلفن 88612121
این شماره تلفن امداد خودرو است. الان دیگر ماشینهای امداد خودرو آنقدر در شهر پراکندهاند که حتماً روزی یکی دو بار با آنها برخورد میکنید. اگر ماشینتان توی راه خراب شد، به جای اینکه بغض کنید یا با گردن کج گوشه خیابان بایستید تا یکی دلش بسوزد و نگه دارد، میتوانید به این شماره زنگ بزنید تا یک مکانیک کاربلد به کمکتان بیاید. امداد خودرو در همه ایران خدمات میدهد. حتی اگر در یک روستای دورافتاده هستید، حداقل روی مشاوره تلفنیشان میتوانید حساب کنید. فقط حواستان باشد وقتی به امداد خودرو زنگ بزنید که پول توی جیبتان باشد.
شماره تلفن 192
اگر روز خیلی شلوغی دارید و میخواهید برنامههایتان را طوری تنظیم کنید که خدای نکرده نمازهایتان قضا نشود، میتوانید از این تلفن استفاده کنید. همه اوقات شرعی را تا 24 ساعت آینده به شما اعلام میکند. همه اوقات شرعی یعنی حتی ساعت نیمه شب شرعی را. اگر هم نمیدانید امروز چندم یا چند شنبه است، یا تاریخ میلادی یا قمری را نمیدانید هم، این تلفن به شما کمک میکند.
شماره تلفن 133
133را حتماً میشناسید این شماره به درد وقتهایی میخورد که این آژانسهای دم دستی جواب نمیدهند. مثلاً شب عید یا روزهای برفی. 133 یک سری تاکسی دارد که در سطح شهر تردد میکنند. وقتی با 133 تماس میگیرید، اپراتور نزدیکترین تاکسی بیکار به منزل شما را میفرستد دنبالتان. لازم هم نیست آدرس بدهید. اگر قبلاً حتی یکبار ازشان ماشین گرفته باشید، شماره تلفنتان را با آدرس ذخیره کردهاند. وقتی هم میرسند، تماس میگیرند تا بروید دم در. البته اگر عجله دارید، کلاً بیخیالش شوید. هیچ وقت نمیشود روی زود رسیدنشان حساب کرد.
البته تهران کلی تاکسی بیسیم دیگر هم دارد. مثلاً تاکسی بیسیم بانوان با شماره تفلن 1821، 20102020 یا تاکسی تلفنی آریا با شماره 1814. همه آنها قبضشان را با تاکسیمتر حساب میکنند، پس خیالتان از هزینه راحت باشد. بهتر است هر کدام از آنها را امتحان کنید ببینید کدامشان بیشتر به کار شما میآیند.
شماره تلفن 191
اگر خدای نکرده خیلی فوری احتیاج به داروخانه پیدا کردید و به خاطر این که هول شدهاید مغزتان قفل کرد و هیچی یادتان نیامد، این تلفن حسابی به دردتان میخورد. 191 با پرسیدن منطقهای که در آن هستید، برایتان اسم و آدرس همه داروخانههای نزدیک را میخواند.
شماره تلفن 119
یک صدا که استرس از آن میبارد به شما ساعت را اعلام میکند! آن هم دوبار پشت سر هم. خوراک وقتهایی است که در خانه تنها هستید، یک فیلم ترسناک هم دیدهاید، کافیست به آن زنگ بزنید تا زهرهترک شوید!
شماره تلفن 137
این شماره فوریتهای شهرداری است. اگر مشکلی با کوچه و خیابان پیدا کردید، مثلاً چاه فاضلاب کوچه سرریز شد یا موش توی جوی آب پیدا شد، میتوانید با این شماره تماس بگیرید. تا این گوشه شهرتان مثل روز اولش تمیز و مرتب شود.
شماره تلفن 199
به جای اینکه راه بیافتید، بکوبید و تا فرودگاه بروید که شماره پرواز مسافران را بپرسید، یک زنگ بزنید به 199. این شماره به شما میگوید که آن پرواز چقدر تأخیر دارد تا بیخودی توی فرودگاه معطل نشوید. کلاً هرگونه اطلاعاتی از هر پروازی بخواهید، 199 کمکتان میکند.
شماره تلفن 140
تا حالا چندبار شده که کد پستیتان را لازم داشته باشید و یادتان رفته باشد همراه بیاورید؟ این شماره به درد این جور وقتها میخورد. با دادن شماره تلفن، کد پستی خانهتان را به شما میدهد. علاوه بر این، اگر آدرس مناطق پستی تهران را میخواهید و میخواهید وضعیت بستههای پستیتان را پیگیری کنید، میتوانید به این شماره زنگ بزنید.
شماره تلفن 142
این شماره ندای تامین اجتماعی است؛ سازمان تامین اجتماعی با بهرهگیری از این سیستم بیمهشدگان و کارفرمایان را با حقوقشان آشنا میکند.
شماره تلفن 143
برای اطلاع از پیشبینی هوای استان تهران و دیگر استانهای کشور و همچنین اطلاع از تفسیرهای نقشه هواشناسی میتوانید از سیستم هواگو استفاده کنید که اگر احیانا قصد مسافرت به منطقهای از کشور را دارید با مشکل مواجه نشوید.
اسامی شهدای کربلا
اسامی شریف شهدای کربلا طبق حروف الفبا عبارت است از:
1- ابا عبدالله ( ابو شهدا - حسین بن علی (ع) ) :
کنیه ابا عبدالله را رسول خدا (ص) از هنگام ولادت بر حضرت امام حسین نهادند .
امام حسین (ع) در سوم شعبان سال چهارم هجری در مدینه به دنیا آمد . رسول خدا (ص) نام این فرزند زهرا (ع) را حسین نهاد . وی مورد علاقه شدید پیامبر (ص) بود و آن حضرت درباره او می فرماید : حسین منی و انا من حسین ...
وی در آغوش پیامبر بزرگ شد . هنگام رحلت رسول خدا ، شش ساله بود . در دوران پدرش علی بن ابی طالب (ع) نیز از موقعیت بالایی برخوردار بود ، علم ، بخشش ، بزرگواری ، فصاحت ، تواضع ، دستگیری از بینوایان ، عفو ، حلم و ... از صفات برجسته این حجت الهی بود .
پس از شهادت پدرش امامت به امام حسن بن علی (ع) رسید همچون سربازی مطیع رهبر و مولای خویش و همراه برادر بود . پس از انعقاد پیمان صلح میان امام مجتبی (ع) و معاویه ، با برادرش و بقیه اهل بیت (ع) به مدینه آمدند . با شهادت امام حسن مجتبی (ع) در سال 49 یا 50 هجری بار امامت به دوش سید الشهدا قرار گرفت . با مرگ معاویه در سال 60 هجری یزید به والی مدینه نوشت که از امام حسین (ع) بیعت بگیرد . اما سید الشهدا که فساد یزید و بی لیاقتی او را می دانست ، از بیعت امتناع کرد و برای نجات اسلام از سلطه یزید که به زوال و محو دین می انجامید ، راه مبارزه را پیش گرفت . از مدینه به مکه هجرت کرد و در پی نامه نگاری های کوفیان و شیعیان عراق با آن حضرت و دعوت برای آمدن به کوفه ، آن امام ابتدا مسلم بن عقیل را فرستاد و نامه هایی برای شیعیان کوفه و بصره نوشت و بادرسافت پاسخ کوفیان در بیعت شان با مسلم بن عقیل ، در روز هشتم ذیحجه سال 60 هجری از مکه به سوی عراق ، حرکت کرد . پیمان شکنی کوفیان و شهادت مسلم بن عقیل اوضاع عراق نامطلوب ساخت و سید الشهدا که همراه خانواده ، فرزندان و یاران به سوی کوفه می رفت ، پیش از رسیدن به کوفه در سرزمین کربلا در محاصره سپاه کوفه قرار گرفت . تسلیم نیرو های یزیدی نشد و سرانجام در روز عاشورا در آن سرزمین مظلومانه و تشنه کام ، همراه فرزندان و اصحابش به شهادت رسید . از آن پس ، کربلا کانون الهام و عاشورا سرچشمه قیام و آزادگی شد و کشته شدن وی ، سبب زنده شدن اسلام و بیدار شدن وجدان های خفته گردید .
2- ابراهیم بن حصین ازدی :
از شهدای کربلا و اصحاب دلاور امام حسین (ع) بود ؛ از جمله کسانی که سید الشهدا (ع) در لحظات تنهایی ، نام برخی از یاران را می برده و صدا می زده است : " و یا ابراهیم بن الحسین ... " . وی بعد از ظهر عاشورا در کنار امام حسین (ع) به شهادت رسید .
3- ابوبکر حسن بن علی :
از شهدای کربلا ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) . مادر او ام ولد بود . از مدینه همراه عمویش امام حسین (ع) به کربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن حسن ، خدمت سید الشهدا آمد و اجازه میدان طلبید و به میدان رفت و پس از نبردی دلاورانه به شهادت رسید .
4- ابو ثمامه صائدی :
از یاران سید الشهدا و شهید نماز ، که روز عاشورا به فیض شهادت رسید . وی از چهره های سرشناس شیعه در کوفه و مردی آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود . مسلم بن عقیل در ایام بیعت گرفتن از مردم برای نهضت حسینی ، او را مسؤول دریافت اموال و خرید اسلحه قرار داده بود . نامش عمربن عبدالله بود . پیش از شروع درگیری های کربلا خود را از کوفه به کربلا رساند و به امام پیوست .
روز عاشورا ، که یاران امام به تدریج شهید می شدند و از تعدادشان کاسته میشد و این کاهش محسوس بود ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت جانم به فدای تو ! چنین می بینم که دشمنان به تو نزدیک شده اند . به خدا قسم تو کشته نخواهی شد مگر اینکه من پیش از تو کشته شوم دوست دارم این خدای خود را در حالی ملاقات کنم که این نماز که وقتش نزدیک است بخوانم . امام نگاهی به بالا افکند و فرمود : نماز را به یاد آوردی ، خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد . آری ، اینک اول وقت نماز است . مهلتی از سپاه دشمن خواستند . آنگاه ابو ثمامه و جمعی دیگر ، با امام حسین (ع) نماز جماعت خواندند . وی جزء آخرین سه نفری بود که از یاران امام تا عصر عاشورا زنده مانده بودند . برخی گفته اند که در اثر جراحت های بسیار بر زمین افتاد ، خویشانش او را به دوش کشیده و از میدان به در بردند و مدتها بعد از دنیا رفت .
5- ابو عمرو نهشلی ( یا : خثعمی ) :
از شهدای کربلاست که به قولی در حمله اول و به قولی در نبرد تن به تن شهید شد . از شخصیت های کوفه و مردی متهجد و شب زنده دار بود .
6- اسلم ترکی :
یکی از شهدا کربلا . وی غلام سیدالشهدا و ترک زبان بود ، تیر انداز و کماندار و قاری قرآن و آشنا به عربی بود . وی دلاورانه جنگید و بر زمین افتاد . امام به بالین او آمد و گریست و چهره بر چهره او نهاد . اسم چشم گشود و امام حسین (ع) را بر بالین خود دید ، تبسمی کرد و جان داد .
7- امیة بن سعد طائی :
از شهدای کربلا به شمار آمده که خود را در کربلا به امام حسین (ع) رساند و روز عاشورا ، به نقلی در حمله اول شهید شد .
8- انس بن حارث کاهلی :
از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) ، از طائفه بنی کاهل از بنی اسد بود . پیرمردی سالخورده ، از شیعیان کوفه بود که موقعیتی والا داشت . شبانه خود را به کربلا رساند و روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسید .
9- بریربن خضیر همدانی :
از شهدای کربلاست . از اصحاب وفادار امام حسین (ع) و از انسان های شایسته و پرهیزگار که زاهد ، قاری قرآن و معلم قرآن و از شجاعان بزرگوار کوفه ، از قبیله همدان بود . وی در سال 60 هجری از کوفه به مکه رفت و به امام حسین (ع) پیوست و همراه او به کوفه آمد . شب عاشورا نیز از کسانی بود که برخاست و در حمایت و جانبازی یزای امام ، سخنانی ایراد کرد . روز عشورا به میدان رفت و خطاب به سپاه عمر سعد خطابه ای ایراد کرد و به نکوهش آنان پرداخت . بریر ، پس از حر به میدان رفت و جنگید تا شهید شد .
10- جابر بن حارث سلمانی :
از شهدای کربلاست . وی از شخصیت های شیعه در کوفه بود . در نهضت مسلم بن عقیل هم شرکت داشت و پس از شکست آن ، همراه گروهی به سوی حسین حرکت کردند و پیش از رسیدن آن حضرت به کربلا ، به او پیوستند .
11- جابر بن حجاج تیمی :
از شهدای عاشورا در حمله نخست است . وی از سوارکاران شجاع کوفه بود که در کربلا از سپاه عمر سعد به سپاه حسین (ع) پیوست . در نهضت مسلم بن عقیل نیز از بیعت کنندگان با وی بود .
12- جبلة بن علی شیبانی :
از شجاعان کوفه که در کربلا در حمله اول روز عاشورا به شهادت رسید . وی در صفین ، در رکاب امیرالمومنین (ع) حضور داشت و در قیام مسلم بن عقیل در کوفه همراه او بود . پس از شهادت مسلم نزد قبیله خود رفت و پنهان شد و انگاه که امام حسین (ع) به کربلا آمد خود را به آن حضرت رساند و در رکابش جنگید و شهید شد .
13- جعفر بن عقیل بن ابی طالب :
فرزند عقیل و عمو زاده سیدالشهدا بود . روز عاشورا در رکاب امام حسین (ع) شهید شد .
14- جعفر بن علی بن ابی طالب :
فرزند امیر المومنین وبدار ابوالفضل العباس بود که در کربلا شهید شد . هنگام شهادت 19 سال داشت .
15- جنادة بن کعب انصاری :
از شهدای کربلاست . از مکه همراه امام حسین (ع) به کوفه آمد و در روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید . پسرش ( عمر بن جناده ) هم در کربلا شهید شد .
16- جندب بن حجیر خولانی :
از شهدای کربلا در روز عاشور است . وی از چهره های بارز شیعه در کوفه و از یاران علی (ع) بود و قبل از رسیدن سپاه حر به کاروان امام حسین (ع) ، از کوفه بیرون آمد و به کاروان حسینی پیوسته بود . شهادتش را در حمله اول نوشته اند .
17- جون :
غلام سیاه ابوذر غفاری که در کربلا به شهادت رسید . جون بن حوی پس از شهادت مولایش ابوذر به مدینه برگشت و در خدمت اهل بیت در آمد . در سفر کربلا ، از مدینه همراه امام تا مکه و از آنجا به کربلا آمد . چون به اسلحه سازی و اسلحه شناسی آشنا بود ، شب عاشورا هم در کربلا به کار اصلاح سلاحها اشتغال داشت . با آنکه سن او زیاد بود ، ولی روز عاشورا از سید الشهدا (ع) اذن میدان طلبید . امام او را رخصت داد و آزادش کرد . ولی او با اصرار می خواست در روز های شادی و غم و راحتی و رنج از خاندان پیامبر جدا نشود . پس از نبرد وقتی بر زمین افتاد امام خود را بر بالین او رساند و چنین دعا کرد : خدایا ! رویش را سفید و بویش را معطر کن و او را با نیکان محشور گردان .
18- حبیب بن مظاهر :
از شهدای والا قدر کربلا بود . در هر سه جنگ صفین ، نهروان و جمل ، در رکاب علی (ع) شرکت داشت و در نهضت مسلم بن عقیل در کوفه ، از کسانی بود که در راه بیعت گرفتن برای مسلم بن عقیل ، کوشش فراوان می کرد . نیز از سران شیعه در کوفه محسوب می شد که به حسین بن علی (ع) دعوت نامه نوشت . نزد امام حسین موقعیت والایی داشت . در کربلا نیز او را به عنوان فرمانده جناح چپ سپاه خویش تعیین کرد .
حبیب بن مظاهر ، روز عاشورا از اینکه با شهادتش به بهشت خواهد رفت ، خوشحال بود و با بریر بن خضیر مزاح می کرد . شهادت او بر حسین (ع) بسیار سخت بود هنگام شهادتش 75 سال داشت . سر او نیز همراه سرهای شهدا در کوفه گردانده شد .
19 - حجاج بن مسروق جعفی :
از شهدای گرانقدر سید الشهدا (ع) . وی اهل کوفه و از یاران امیر المومنین (ع) بود . وقتی خبر هجرت امام حسین (ع) را از مدینه به مکه شنید خود را به آن حضرت رساند و همراه امام از آنجا به کربلا آمد . همواره ملازم سید الشهدا بود و در پنج وقت ، اذان می گفت . روز عاشورا به میدان رفت و جنگید و غرق خون خود نزد امام برگشت . پس از گفتگویی با سیدالشهدا بار دیگر به میدان رفت و شهید شد .
20- حر بن یزید ریاحی :
شهید والاقدر عاشورا ، حر از خاندان های معروف عراق و از روسای کوفیان بود . به درخواست ابن زیاد ، برای مبارزه با حسین (ع) فراخوانده شد و به سر کردگی هزار شوار برگزیده گشت . در منزل قصر بنی مقاتل یا شراف ، راه را بر امام بست و مانع از حرکت آن حضرت به سوی کوفه شد . کاروان حسینی را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و امام در آنجا فرود آمد . حر وقتی فهمید کار جنگیدن با حسین بن علی (ع) جدی است ، صبح روز عاشورا به بهانه آب دادن به اسب خویش ، از اردوگاه عمر سعد جدا شد به کاروان حسینی پیوست . توبه کنان کنار خیمه های امام آمد و اظهار پشیمانی کرد ، سپس اذن میدان طلبید و پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . حسین بن علی (ع) بر بالین حر حضور یافت و خطاب به آن شهید فرمود : تو همون گونه که مادرت نامت را حر گذاشته است ، حر و آزاده ای ، آزاد در دنیا و سعادتمند در آخرت !
21- حلاس بن عمر راسبی :
از شهدای کربلاست که در حمله اول در روز عاشورا به شراف شهادت نائل شد .
22- حنظلة بن اسعد شبامی :
از شهدای کربلاست . حنظله از چهره های شیعی در کوفه و زبان آور شجاع و معلم قرآن بود . چون سید الشهدا به کربلا رسید ، وی به آن حضرت پیوست وی جزء شهدایی است که تا اواخر زنده بود و از جان حسین بن علی (ع) در مقابل تیر ها و نیزه های دشمن محافظت می کرد و گاهی هم با سخنانش به سپاه کوفه هشدار میداد و موعظه می کرد .
23- زاهر ، مولی عمرو بن حمق :
از شهدای عاشوراست . وی را از شخصیت های کوفه و مردی سالخورده از قبیله کنده دانسته اند . غلام عمرو بن حمق خزاعی ( از یاران ویژه امیر المومنین ) بود و در حرکت های انقلابی عمرو بن حمق ( که به دست معاویه شهید شد ) همدوش و همراه او و تحت تعقیب معاویه بود . در سال 60 هجری به مکه آمد و به حسین (ع) پیوست و در حمله نخست روز عاشورا به شهادت رسید .
24- زهیر بن قین بجلی :
از شخصیت های برجسته کوفه بود که در روز عاشورا ، افتخار یافت در رکاب حسین بن علی (ع) به شهادت برسد . وی در میدان های جنگ ، دلاوری های بسیاری نشان داده بود . در سال 60 هجری ( که سید الشهدا هم از مکه به قصد کوفه حرکت کرده بود ) از سفر حج بر می گشت و دوست نداشت که با سید الشهدا برخورد کند و هم منزل شود . اما در یکی از منزلگاها به ناچار با فرود آمدن کاروان حسینی همزمان شد . امام کسی را نزد او فرستاد . زهیر نزد امام رفت . همسرش نیز همراه او آمد و به کاروان حسین (ع) پیوستند . شب عاشورا نیز ، از جمله کسانی بود که با نطقی پر شور ، مراتب اخلاص و حمایت جانبازی خویش را نسبت به امام ابراز کرد و گفت : اگر هزار بار هم کشته شوم ، و زنده گردم هرگز دست از یاری پسر پیغمبر برنخواهم داشت . روز عاشورا ، سید الشهدا فرماندهی جناح راست خویش را در میدان به زهیر سپرد . ظهر عاشورا هم او و سعید بن عبدالله جلوی امام ایستادند و سپر تیرها شدند تا امام نماز بخواند . پس از اتمام نماز به میدان رفت و شجاعانه نبرد کرد و با شمشیر از حسین (ع) دفاع کرد و جنگید و کشته شد . امام به مالین او آمد و او را دعا کرد و کشندگانش را نفرین کرد .
25- سالم بن عمرو :
از شهدای کربلاست . وی غلامی از طایفه بنی مدینه بود و در کوفه می زیست و از شیعیان اهل بیت به شمار می آمد سوارکاری نامدار بود . در نهضت حضرت مسلم شرکت داشت . پس از تنها ماندن مسلم بن عقیل او و جمعی دیگر از شیعیان دستگیر شدند ، اما سالم از جنگ دشمن گریخت و پنهان شد . چون شنید امام حسین (ع) به کربلا رسیده است ، خود را به آن حضرت رساند و روز عاشورا در حمله اول شهید شد .
26- سعید بن عبدالله حنفی :
از شهدای والاقدر کربلاست ، که ایمانی راسخ و شجاعتی فراوان داشت و هواداران سر سخت اهل بیت (ع) بود . شب عاشورا وقتی سیدالشهدا (ع) از افراد خواست که از تاریکی شب استفاده کرده و متفرق شوند ، یاران برخواستند و هر یک سخنانی گفتند . از جمله سعید بن عبدالله ایستاد و گفت : نه به خدا قسم ، تو را وا نمی گذاریم . اگر بدانم که کشته می شوم و سپس زنده می شوم ، آنگاه سوزانده می شوم ، و هفتاد بار با من چنین می کنند ، باز هم از تو جدا نمی شوم تا در راه تو فدا شوم . وی از انقلابیون پر شور کوفه به حساب می آمد . در نهضت مسلم بن عقیل هم فعال بود و نامه مسلم را به مکه رساند و از مکه همراه امام به کوفه آمد تا روز عاشورا در مقابل امام حسین (ع) ایستاد تا آن حضرت نمازش را بخواند . او آنقدر تیر خورد که بر زمین افتاد و جان باخت .
27- سلمان بن مضارب بجلی :
از شهدای کربلاست . گفته شده وی پسر عموی زهیر بن قین بوده و همراه او ، پیش از رسیدن به کربلا ، به سپاه حسین بن علی (ع) پیوست و عصر عاشورا شهید شد .
28- سوار بن منعم :
از شهدای حادثه کربلاست . وی پس از رسیدن امام حسین (ع) به کربلا از کوفه آمد و به آن حضرت پیوست .
29- سوید بن عمرو خثعمی :
آخرین کشته کربلاست . وی پس از شهادت امام حسین (ع) شهید شد . یکی از دو مردی بود که همراه امام حسین بودند . او مجروحی افتاده در میدان ، میان زخمیان بود و رمقی در بدن داشت و در آن حال ، چون شنیو کوفیان شادی کنان می گویند حسین کشته شد ، به هوش آمد و با چاقو و شمشیری که داشت با همان حالت به جنگ پرداخت و شهید شد .
30- سیف بن حارث بن سریع جابری :
از شهدای جوان کربلاست . وی و پسر عمویش مالک بن عبدالله از کوفه آمده ، در کربلا به امام حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا پس از شهادت حنظة بن قیس ، هنگامی که دشمن به خیمه گاه امام حسین نزدیک شده بود ، گریان خدمت امام آمدند و اذن میدان طلبیدند . سپس هردو با هم به میدان رفته ، جنگیدن تا شهید شدند .
31- سیف بن مالک عبدی :
از شهدای کربلاست . از بصره به کوفه آمد و از آنجا به کاروان امام حسین (ع) پیوست ، سپس همراه او به کربلا آمد . عصر عاشورا در نبرد تن به تن به شهادت رسید .
32- شوذب ، مولی شکر :
از شهدای کربلاست . وی غلام شاکر بن عبدالله همدانی بود و از شیعیان برجسته و از بزرگترین انقلابیون حماسی و مخلص به شمار می آمد که در کربلا ، در کهنسالی به شهادت رسید . از مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . شهادت او بعد از ظهر عاشورا بود .
33- ضرغامة بن مالک :
از شهدای کربلاست . وی در کوفه میزیست و از شیعیان امام و بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل بود . چون مسلم شهید شد ، همراه سپاه کوفه به کربلا آمد ، اما در آنجا به یاران سید الشهدا (ع) پیوست و عصر عاشورا به شهادت رسید .
34- عابس بن ابی شبیب شاکری :
از شهدای کربلاست . عابس از رجال برجسته شیعه و مردی دلیر ، سخنور ، کوشا و تلاشگر ، شب زنده دار ، از طایفه بنی شاکر بود . از کسانی بود که وقتی مسلم بن عقیل نامه امام حسین (ع) را برای اهل کوفه خواند ، به پا خواست و اعلام هواداری و حمایت کرد و پس از بعت کوفیان با مسلم بن عقیل بعنوان پیک ، نامه ای از سوی آنان به امام حسین (ع) در مکه رساند . دلاوری های او در کربلا مشهور است . رشادت های وی چنان بود که سپاه کوفه از نبرد تن به تن با وی ناتوان بودند . به دستور عمر سعد ، از اطراف او را سنگباران کردند . او هم زره از تن بیرون آورد و کلاه خود از سر برداشت و لخت شد و با تیغ بر دشمن حمله کرد و یک تنه آنقدر جنگید تا در قلب میدان و محاصره دشمن به شهادت رسید .
35- عامر بن حسان بن شریح طائی :
از اصحاب امام حسین (ع) بود که از مکه همراه آن حضرت آمد و در کربلا در حمله اول به شهادت رسید . وی از شجاعان معروف و شیعیان خالص بود . پدرش نیز در جنگ جمل و صفین ، در رکاب حضرت علی (ع) جنگیده بود .
36- عامر بن مسلم عبدی :
از شهدای کربلا بود . عامر اهل بصره بود ، همراه غلامش سالم از بصره به مکه آمد و به سید الشهدا (ع) پیوست و از آنجا همراه امام تا کربلا آمد و روز عاشورا در حمله اول به شهادت رسید .
37- عباس بن علی (ع) :
فرزند امیر المومنین ، برادر سید الشهدا ، فرمانده و پرچمدار سپاه امام حسین (ع) در روز عاشورا . مادرش فاطمه کلابیه بود که بعدها به ام البنین شهرت یافت . علی (ع) پس از شهادت فاطمه زهرا با ام البنین ازدواج کرد . عباس و 3 پسر دیگر ثمره این ازدواج بود . ولادتش را در 4 شعبان سال 26 هجری در مدینه نوشته اند و بزرگترین فرزند ام البنین بود . و این چهار فرزند رسید همه در کربلا در رکاب امام حسین (ع) به شهادت رسیدند.
آن حضرت ، قامتی رسید ، چهره ایی زیبا و شجاعتی کم نظیر داشت و به خاطر سیمای جذابش او را قمر بنی هاشم می گفتند . در حادثه کربلا ، سمت پرچمدار سپاه حسین (ع) و سقایی خیمه ها اطفال و اهل بیت امام حسین را داشت و در رکاب برادر غیر از تهیه آب ، نگهبانی خیمه ها و امور مربوط به آسایش و امنیت خاندان حسین (ع) نیز بر عهده او بود و تا زنده بود دودمان امامت ، آسایش و امنیت داشتند .
روز عاشورا سه برادر دیگر عباس پیش از او به شهادت رسیدند . مقتی علمدار کربلا از امام حسین (ع) اذن میدان طلبید حضرت از او خواست تا برای کودکان تشنه و خیمه های بی آب آب تهیه کند . ابوالفضل به فرات رفت و مشک آب را پر کرد و در بازگشت به خیمه ها که فرات را در محاصره داشتند در گیر شد و دست هایش قطع گردید و به شهادت رسید . عباس مظهر ایثار و وفاداری و گذشت بود .
وقتی به فرات وارد شد با اینکه تشنه بود ، اما به خاطر تشنگی برادرش آب نخورد . شهادت عباس برای امام حسین بسیار نا گوار و شکنند بود . پیکرش در کنار نهر علقمه ماند و سید الشهدا به سوی خیمه آمد و شهادت او را به اهل بیت خبر داد . هنگام دفن شهدای کربلا نیز ، در همان محل دفن شد . از این رو امروز حرم ابوالفضل (ع) با حرم سید الشهدا فاصله دارد .
38- عبدالرحمن بن عبدالله ارحبی :
از شهدای کربلاست از همراهان مسلم بن عقیل در کوفه بود . مردی بود شجاع ، موجه و محترم و تابعی . در مکه همراه امام شد و به کربلا آمد . گفته اند در حمله نخست به شهادت رسید .
39- عبدالرحمن بن عبد ربه انصاری خزرجی :
از شهدای کربلاست . وی از اصحاب رسول خدا (ص) بود و پس از رحلت آن حضرت نیز از کسانی بود که به امیر المومنین اخلاص داشت و از آن حضرت قرآن آموخته بود . روز تاسوعا با بریر شوخی می کرد . وقتی گفتند الان چه وقت شوخی است ؟ گفت چرا خوشحال نباشم ؟ میان ما و بهشت جز درگیری با این کافران و شهادت فاصله ای نیست .
40 و 41- عبدالرحمن بن عروه غفاری و عبدالله بن عروه غفاری :
عبدالرحمن و برادرش عبدالله که هر دو در کربلا شهید شدند ، از اشراف و شجاعان کوفه بودند و به خاندان پیامبر عشق می ورزیدند . این دو برادر با هم از کوفه به کربلا آمده بودند . هر دو با هم روز عاشورا از سیدالشهدا اذن پیکار گرفتند و با هم به میدان رفتند . در رفتن به میدان نبرد از هم سبقت می جستند . این دو برادر با هم نیز به شهادت رسیدند .
42- عبدالرحمن بن عقیل بن ابی طالب :
از شهدای کربلا و اولاد عقیل است .
43- عبدالله بن حسن بن علی (ع) :
نوجوان 11 ساله ، فرزند امام حسن مجتبی (ع) که در روز عاشورا ، وقتی دید سید الشهدا بر زمین افتاده ، برای دفاع از عموی به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و عده ای را کشت و به شهادت رسید . برخی هم نقل کرده اند حرمله ، با شمشیر ، دست او را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده همانجا شهیدش کرد .
44 و 45 - عبدالله بن عقیل بن ابی طالب :
از شهدای بنی هاشم در روز عاشورا . عقیل دو پسر داشت که نام هر دو عبدالله بود ، یکی به نام اکبر یاد میشد و دیگری به نام اصغر . هر دو در کربلا با امام حسین (ع) شهید شدند .
46 - عبدالله بن علی بن ابی طالب (ع) :
از شهدای کربلاست وی فرزند امیر المومنین و برادر عباس و مادرش ام البنین بود . هنگام شهادت 25 سال داشت .
47- عبدالله بن عمیر کلبی :
جزء اولین شهدا ست که از جبهه امام حسین به میدان رفت . جوانی دلاور از شیعیان کوفه بود . به کوفه آمده و در نزدیکی بئرالعبد خانه ای گرفت و با همسرش به آنجا منتقل شد . وقتی دید عمر سعد ، نیرو آماده و سازماندهی میکند تا از نخیله به جنگ حسین بن علی (ع) در کربلا برند ، به خدا قسم شیفته جهاد با مشرکان بودم . امیدوارم جنگ با اینان که به نبرد فرزند پیامبر می روند ، نزد خداوند کم ثواب تر از جهاد با مشرکان نباشد . پیش همسر خود رفت و نیست خود را با او در میان گذاشت ، شبانه هر دو از کوفه بیرون رفتند و شب هشتم محرم به یاران امام حسین در کربلا پیوستند . همسر او نیز از شهدای کربلا بود . پس از شهادت عبدالله همسرش خود را به بالین او رسانید و خاک از چهره او می زدود که به دست شمر ، یکی از غلامانش به نام رستم با گرزی بر سر اورد و کنار شوهرش به شهادت رسید .
48- عبدالله بن مسلم بن عقیل :
از شهدای بنی هاشم در کربلا ، مادرش رقیه دختر علی علیه السلام بود . گفته اند در حالی که دست بر پیشانی نهاده بود تیری آمد و دست و پیشانی را به هم دوخت . برخی او را هنگام شهادت 14 ساله دانسته اند .
49- عثمان بن علی بن ابی طالب (ع) :
یکی از شهدای کربلا . وی برادر عباس است که مادرش ام البنین و پدرش امیرالمومنین است . در روز عاشورا مجروح شد و بر زمین افتاد و یکی از سپاه ابن سعد او را کشت . هنگام شهادت 21 سال داشت .
50- علی اصغر (ع) :
یکی از فرزندان امام حسین (ع) که شیر خوار بود از تشنگی روز عاشورا بی تاب شده بود . امام خطاب به دشمن فرمود : از یاران و فرزندانم کسی جز این کودک نمانده است . نمیبینید که چگونه از تشنگی بی تاب شده است ؟
در حال گفتگو بود که تیری از کمان حرمله آمد و گوش تا گوش حلقوم علی اصغر را درید امام حسین (ع) خون گلوی او را گرفت و به آسمان پاشید . از این کودک با عنوانها شیرخواره ، شش ماهه ، باب الحوائج ، طفل رضیع و ... یاد می شود و قنداقه و گهواره از مفاهیمی است که در ارتباط با او آورده می شود .
51- علی اکبر (ع) :
فرزند بزرگ سید الشهدا و شبیه پیامبر که روز عاشورا فدای دین شد . مادر علی اکبر لیلا دختر ابی مره بود . در کربلا حدود 25 سال داشت . سن او را 18 سال و 20 هم گفته اند . او اولین شهید روز عاشورا از بنی هاشم بود . علی شباهت بسیاری به پیامبر داشت ، هم در خلقت ، هم در اخلاق و هم در گفتار .
علی چندین بار به میدان رفت و رزم های شجاعانه ای با انبوه سپاه دشمن نمود . پیکار سخت او را تشنه تر ساخت . به خیمه آمد . بی آنکه آبی بتواند بنوشد ، با همان تشنگی و جراحت دوباره به میدان رفت و جنگید تا به شهادت رسید . علی اکبر ، نزدیکترین شهیدی است که با حسین (ع) دفن شده است . مدفن او پایین پای ابا عبدالله الحسین (ع) قرار دارد و به این خاطر ضریح امام ، شش گوشه دارد .
52- عمار بن حسان طائی :
از شهدای کربلاست . وی از شیعیان خالص و از شجاعان معروف بود . از مکه همراه امام به کربلا آمد و در پیش روی آن حضرت به شهادت رسید .
53- عمرو بن جناده انصاری :
از شهدای نوجوان کربلا که پدرش نیز در رکاب سیدالشهدا (ع) شهید شد . این نوجوان چون خواست به میدان رود امام فرمود : پدر این نوجوان کشته شد ؛ شاید مادرش راضی نباشد که به میدان رود . گفت مادرم دستور داده که به میدان روم و لباس جنگ بر من پوشانده است . او که 9 ساله یا 11 ساله بود ، به میدان رفت و رجز خواند و جنگید تا کشته شد .
54- عمرو بن قرظه انصاری :
از شهدای کربلاست عمرو از کوفه آمد و در کربلا ، روز ششم محرم به سید الشهدا پیوست . روز عاشورا جلوی امام حسین ایستاد و تیر های دشمن را با سینه و پیشانی خود به جان می خرید و این گونه از جان امام محافظت می کرد زخم های زیادی بر پیکرش نشست . به امام خطاب کرد که ای پسر پیامبر ! آیا وفا کردم ؟ حضرت فرمود آری تو پیش از من به بهشت میروی . از من به پیامبر سلام برسان و بگو که من در پی تو می آیم و ... افتاد و شهید شد .
55- عون بن جعفر :
از شهدای کربلاست . پسر جعفر بن ابی طالب ( جعفر طیار ) . عون در زمان امام مجتبی و سپس امام حسین از یاوران آن دو امام بود . همراه همسرش در کربلا حضور داشت . روز عاشورا از سیدالشهدا (ع) اجازه گرفت و به میدان رفت . نبردی دلاورانه کرد و به شهادت رسید هنگام شهادت 56 ساله بود .
56- عون بن عبدالله بن جعفر :
پسر حضرت زینب (س) بود که همراه برادر دیگرش محمد در روز عاشورا در نبرد تن به تن با سپاه کوفه به شهادت رسید . عون و برادرش پس از حرکت امام حسین از مدینه ، در پی کاروان راه افتادند و در منزگاه ذات عرق خدمت امام رسیدند .
57- عون بن علی بن ابی طالب (ع) :
از شهدای کربلاست اولین کسی بود که پس از شهادت جمع زیادی یاران امام ، از جمع برادرانش داوطلب رفتن به میدان شد . وقتی برای اذن گرفتن آمد ، برادرش امام حسین (ع) فرمود : آیا آماده مرگ شدی ؟ گفت چگونه آماده نشوم ، در حالی که تو را تنها و بی یاور می بینم !
امام دعایش کرد که برو ، خداوند پاداش نیکت دهد . به میدان رفت ، جنگید و مجروح شد . از هر طرف بر سر او ریختند و او را شهید کردند .
58- قاسط بن زهیر تغلبی :
از شهدای حمله نخست در روز عاشورا . پیرمردی از طایفه بنی تغلب بن وائل بود . او و برادرانش چون خبر آمدن حسین به کوفه را شنیدند ، شب عاشورا خود را مخفیانه به کوفه رساندند . هر سه برادر روز عاشورا به شهادت رسیدند .
59- قاسم بن حسن (ع) :
نوجوان شهید عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع) . روز عاشورا سن او به حد بلوغ نرسیده بود . برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست . ابا عبدالله چون نگاه به او افکند ، وی را در آغوش کشید و گریست ، آنگاه اجازه داد . قاسم خوش سیما بود . سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت . در جنگی دلاورانه به شهادت رسید . هنگامی که بر زمین می افتاد عمویش ابا عبدالله (ع) خود را بر بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود . پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد .
60- مالک بن عبدالله جابری :
از شهدای کربلاست ، وی و برادرش سیف بن حارث بن سریع ، در کربلا به حسین بن علی (ع) پیوستند و عصر عاشورا ، در لحظاتی که سپاه کوفه به خیمه گاه امام حسین (ع) نزدیک شده بودند ، اجازه میدان گرفته ، جنگیدند و شهید شدند .
61- مجمع بن عبدالله عائذی :
وی از شهدای کربلا در حمله اول است . در مسیر کوفه در منزلگاه زباله به سید الشهدا (ع) پیوست و در رکاب امام به کربلا آمد .
62- محمد بن عبدالله بن جعفر :
پسر حضرت زینت و عبدالله بن جعفر ، که در روز عاشورا در رکاب سید الشهدا (ع) به شهادت رسید . او برادرش عون پس از خروج امام حسین (ع) از مکه میان راه به او پیوستند و در کربلا در نبرد تن به تن با دشمن در محاصره قرار گرفتند و شهید شدند .
63- مسعود بن حجاج :
از شهدای کربلا . وی و پسرش ( عبدالرحمان بن حجاج ) در حمله اول به شهادت رسیدند .
64- مسلم بن عوسجه اسدی :
اولین شهید عاشورا که در حمله نخست به شهادت رسید . پیر مردی بزرگوار از طائفه بنی اسد و از چهره های درخشان کوفه و هواداران اهل بیت (ع) بود . در نهضت مسلم نقش دریافت پول از هواداران و تهیه سلاح برای نهضت را بر عهده داشت . در کربلا از یاران شجاع و فداکار امام بود . سپاه دشمن چون در نبرد تن به تن یارای جنگیدن با او را نداشتند ، او را سنگباران کردند . چون مسلم به زمین افتاد ، رمقی در تن داشت که حسین بن علی (ع) و حبیب بن مظاهر خود را به او رساندند .
65- مسلم بن کثیر ازدی :
از شهدای کربلا در حادثه عاشورا ، از کسانی بود که به قصد حسین بن علی (ع) از کوفه بیرون آمد و نزدیکی های کربلا به آن حضرت پیوست و روز عاشورا در حمله نخست به شهادت رسید .
66- منجح ، مولی الحسین (ع) :
از شهدای کربلاست ، نامش منجح بن سهم و در زمان امام حسن مجتبی (ع) غلام آن حضرت بود . پس از وی غلام سید الشهدا بود . منجح در روز عاشورا پس از نبردی دلیرانه در رکاب مولایش به شهادت رسید و از شهدای اولیه بود .
67- نافع بن هلال :
از شهدای کربلاست . نافع ، بزرگواری دلاور ، قاری قرآن ، کاتب و از حاملان حدیث و از اصحاب امیرالمومنین (ع) بود و در سه جنگ جمل ، صفین و نهروان در رکاب آن حضرت بود . وی از شخصیت های بارز کوفه به شمار می رفت و پیش از شهادت مسلم بن عقیل مخفیانه از کوفه بیرون آمده به استقبال امام شتافته بود ، سپس همراه امام حسین(ع) به کربلا آمد . در کربلا همراه عباس (ع) در آوردن آب به خیمه ها مشارکت داشت . از جمله کسانی بود که در سخنرانی پر شوری وفاداری خویش را نسبت به سید الشهدا ابراز داشت . نافع نام خود را روی تیر های زهر آگین خود می نوشت و همواره با آنها تیر اندازی می کرد . روز عاشورا وقتی تیرهایش تمام شد ، شمشیر کشید و بر سپاه کوفه تاخت ، کوفیان با سنگ و تیر او را مورد ضربه های خود قرار دادند تا اینکه بازویش شکست او را محاصره کرده و زنده دستگیر کردند شمر او را گرفته نزد عمر سعد برد . سپس به دست شمر به شهادت رسید .
68- نعیم بن عجلان انصاری :
از شهدای کربلاست . نعیم از طایفه خزرج بود و دو برادرش از یاران حضرت علی (ع) و از مدافعان آن حضرت در جنگ صفین بودند . او از کوفه حرکت کرد و در کربلا خود را به امام حسین (ع) رساند و در روز عاشورا در حمله نخست شهید شد .
69 - وهب بن عبدالله کلبی :
از شهدای کربلاست ، مادر و همسرش نیز در کربلا بودند و به شهادت رسیدند . وهب که اهل کوفه بود ، در کربلا در رکاب امام حسین (ع) حضور داشت . روز عاشورا پس از حر و بریر به میدان رفت . مادرش مشوق او در رفتن به میدان بود . وقتی پس از مقداری جنگ ، نزد مادر برگشت که : آیا راضی شدی ؟ گفت وقتی راضی میشوم که در رکاب امام حسین (ع) به شهادت برسی . دوباره رفت و جنگید ، همسرش هم رفت و چوبی بر گرفت و به میدان رفت . وهب آنقدر جنگید تا شهید شد .
70- هفهاف بن منهد راسبی :
از شهدای کربلاست . مردی دلیر و تکسوار از شیعیان بصره و از یاران علی (ع) که وقتی خبر حرکت امام را به سوی کوفه شنید از بصره به سوی کربلا حرکت کرد . وقتی رسید که حادثه پایان یافته و با تیغ بر افراد سپاه عمر سعد حمله کرد . عده ای را کشت و خود به شهادت رسید .
71- یزیدبن ثبیط ( ثبیت ) عبدی :
از شهدای کربلاست . وی ده پسر داشت . پس از دریافت نامه سید الشهدا (ع) که خطاب به اهل بصره نوشته بود همراه دو پسرش عبدالله و عبیدالله از بصره خارج آمدند و به علت بسته بودن راه ها با پیمودن بیراهه ها در مکه خود را به امام حسین (ع) رسانده ، به کاروان او پیوستند . روز عاشورا پسرانش در حمله اول و خودش در مبارزه تن به تن به شهادت رسیدند .
72- یزید بن مغفل جعفی :
از شجاعان هنرمند و شاعر شیعه که در کربلا به شهادت رسید . وی در مکه به کاروان حسینی پیوست و با آن حضرت به کربلا آمد و روز عاشورا در پیکار تن به تن با کوفیان ، پس از کشتن عده ای زیادی به شهادت رسید .
قسمتی از وصیت نامه ادوارد ادیش ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی در سن 76 سالگی ...
من ادوارد ادیش هستم که برای شما می نویسم ، یکی از بزرگترین تاجران امریکایی با سرمایه ای هنگفت و حساب بانکی که گاهی خودم هم در شمردن صفرهای مقابل ارقامش گیج می شوم ! دارای شم اقتصادی بسیار بالا که گویا همواره به وجودم وحی می شود چه چیز را معامله کنم تا بیشترین سود از آن من شود ، البته تنها شانس و هوش نبود من تحصیلات دانشگاهی بالایی هم داشتم که شک ندارم سهم موثری در موفقیتهای من داشت .یادم هست وقتی بیست ساله بودم خیال می کردم اگر روزی به یک چهلم سرمایه فعلیم برسم خوشبخترین و موفقترین مرد دنیا خواهم بود و عجیب است که حالا با داشتن سرمایه ای چهل برابر بیشتر از آنچه فکر می کردم باز از این حس زندگی بخش در وجودم خبری نیست .من در سن 22 سالگی برای اولین بار عاشق شدم . راستش آنوقتها من تنها یک دانشجوی ساده بودم که شغلی و در نتیجه حقوقی هم نداشتم . بعضی وقتها با تمام وجود هوس می کردم برای دختر موردعلاقه ام هدیه ای ارزشمند بگیرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسی بود به من می گفت که راه ابراز عشق خرید کردن نیست که اگر بود محل ابراز عشق دلباخته ترین عاشق ها ، فروشگاهها می شد !!
کسی چیزی نگفت و من چون هرگز نتوانستم هدیه ای ارزشمند بگیرم هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز کنم و او هم برای همیشه ترکم کرد . روز رفتنش قسم خوردم دیگر تا روزی که ثروتی به دست نیاوردم هرگز به دنبال عشقی هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فریاد کشیدم : هیس ، از امروز دگر ساکت باش و عجیب که قلبم تا همین امروز هم ساکت مانده است ...
و زندگی جدید من آغاز شد …من با تمام جدیت شروع به اندوختن سرمایه کردم ، باید به خودم و تمام آدمها ثابت می کردم کسی هستم . شاید برای اثبات کسی بودن راههای دیگری هم بود که نمی دانم چرا آنوقتها به ذهن من نرسید ...دیگر حساب روزها و شبها از دستم رفته بود . روزها می گذشت ، جوانیم دور میشد و به جایش ثروت قدم به قدم به من نزدیکتر می شد ، راستش من تنها در پی ثروت نبودم ، دلم می خواست از ورای ثروت به آغوش شهرت هم دست یابم و اینگونه شد ، آنچنان اسم و رسمی پیدا کرده بودم که تمام آدمهای دوروبرم را وادار به احترام می کرد و من چه خوش خیال بودم ، خیال می کردم آنها دارند به من احترام می گذارند اما دریغ که احترام آنها به چیز دیگری بود .آن روزها آنقدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نمی کردم در گوشه ای از زنده ماندنم کمی زندگی هم بکنم ! به هر جا می رسیدم باز راضی نمی شدم بیشتر می خواستم ، به هر پله که می رسیدم پله بالاتری هم بود و من بالاترش را می خواستم و اصلا فراموش کرده بودم اینجا که ایستادم همان بهشت آرزوهای دیروزم بود کمی در این بهشت بمانم ، لذتش را ببرم و بعد یله بعدی ، من فقظ شتاب رفتن داشتم حالا قرار بود کی و کجا به چه چیز برسم این را خودم هم نمی دانستم !
اوایل خیلی هم تنها نبودم ، آدمها ی زیادی بودند که دلشان می خواست به من نزدیکتر باشند ، خیلی هاشان برای آنچه که داشتم و یکی دو تا هم تنها برای خودم و افسوس و هزاران افسوس که من آن روزها آنقدر وقت نداشتم که این یکی دو نفر را از انبوه آدمهایی که احاطه ام کرده بودند پیدایشان کنم ، من هرگز پیدایشان نکردم و آنها هم برای همیشه گم شدند و درست ازروز گم شدن آنها تنهایی با تمام تلخیش بر سویم هجوم آورد . من روز به روز میان انبوه آدمها تنها و تنها تر میشدم و خنده دار و شاید گریه دارش اینجاست هیچ کس از تنهایی من خبر نداشت و شاید خیلیها هم زیر لب زمزمه می کردند : خدای من ، این دگر چه مرد خوشبختیست ! و کاش اینطور بود ...
وباز روزها گذشت ، آسایش دوش به دوش زندگیم راه می رفت و هرگز نفهمیدم آرامش این وسط کجا مانده بود ؟
ایام جوانی خیال می کردم ثروت غول چراغ جادوست که اگر بیاید تمام آرزوها را براورده می کند و من با هزاران جان کردن آوردمش اما نمی دانم چرا آرزوها ی مرا براورده نکرد ...
کاش در تمام این سالها تنها چند روز، تنها چند صبح بهاری پابرهنه روی شنها ی ساحل راه می رفتم تا قلقلک نرم آن شنهای خیس روحم را دعوت به آرامش می کرد .
کاش وقتهایی که برف می آمد من هم گوله ای از برف می ساختم و یواشکی کسی را نشانه می گرفتم و بعد از ترس پیدا کردنم تمام راه را بر روی برفها می دویدم .
کاش بعضی وقتها بی چتر زیر باران راه می رفتم ، سوت می زدم ، شعر می خواندم ،کاش با احساساتم راحتر از اینها بودم ، وقتهایی که بغضم می گرفت یک دل سیر گریه می کردم و وقت شادیم قهقهه خنده هایم دنیا را می گرفت ...کاش من هم می توانستم عشقم را در نگاهم بگنجانم و به زبان چشمهایم عشق را می گفتم ...کاش چند روزی از عمرم را هم برای دل آدمها زندگی می کردم ، بیشتر گوش می کردم ، بهتر نگاهشان می کردم ...
شاید باورتان نشود ، من هنوز هم نمی دانم چگونه می شود ابراز عشق کرد ، حتی نمی دانم عشق چیست ، چه حسیست تنها می دانم عشق نعمت باشکوهی بود که اگر درون قلبم بود من بهتر از اینها زندگی می کردم ، بهتر از اینها می مردم .من تنها می دانم عشق حس عجیبیست که آدمها را بزرگتر می کند . درست است که می گویند با عشق قلب سریعتر می زند ، رنگ آدم بی هوا می پرد ، حس از دست و پای آدم می رود اما همانها می گویند عشق اعجاز زندگیست ، کاش من هم از این معجزه چیزی می فهمیدم ....کاش همین حالا یکی بیاید تمام ثروت مرا بردارد و به جایش آرام حتی شده به دروغ ! درون گوشم زمزمه کند دوستم دارد ، کاش یکی بیاید و در این تنهایی پر از مرگ مرا از تنهایی و تنهایی را از من نجات دهد ، بیاید و به من بگوید که روزی مرا دوست داشته است ، بگوید بعد از مرگ همواره به خاطرش خواهم ماند ، بگوید وقتی تو نباشی چیزی از این زندگی ، چیزی از این دنیا ، از این روزها کم می شود.
راستی من کجای دنیا بودم ؟
آهای آدمها ، کسی مرا یادش هست ؟؟؟ اگر هست تو را به خدا یکی بیاید و در این دقایق پر از تنهایی به من بگوید که مرا دوست داشته است ...
همانطور که مي بينيد، اين پروسه از سمت راست و از دهانه قنات (که شبيه به يک چاه آب هست) شروع ميشه و بعلت ارتفاع زياد چاه، هوا به درون مکيده ميشه، از روی آبهای زير سطحی عبور ميکنه، بعلت خنکی آب باد هم با آب هم دما ميشه، گرماش رو از دست ميده و ....حالا همزمان و درحين همين پروسه، هوا و باد از بالا هم توسط بادگيرها به دام ميوفته، در زير زمين خونه به گردش درمياد(فلش های مشکی)، و با مکش اون هوای خنک رو که از روی آب عبور کرده رو بالا ميکشه، و در حين کوران در زير زمين، از طرف چپ ساختمان بيرون ميره...
تحليل و چشم انداز آينده بازار مسکن
آيا رکود پايان يافته است و دوران افزايش قيمت در راه است؟ آيا دوباره افزايش قيمت به بازار مسکن برمي گردد؟
آيا مي توان دوره هاي رونق و رکود را تشخيص داد؟ آيا حباب قيمت مسکن قابل تشخيص است؟
در اين مقاله سعي داريم با تحليل علمي بر متغيرهاي تاثيرگذار بر قيمت مسکن چشم انداز بازار مسکن را در سال آينده مشخص کنيم. براي تحليل قيمت هر کالايي معمولا ۲ راه وجود دارد:
الف) تحليل اقتصادي (بنيادي) ، ب) تحليل فني ( تکنيکي)
الف ) تحليل اقتصادي (بنيادي)
قيمت يک کالا را مقدار عرضه و تقاضا تعيين مي کند. افراد در بازار مسکن ۲ ديدگاه دارند. ديدگاه اول ديدگاه مصرفي است و ديدگاه دوم سرمايه گذاري است. عامل رونق و تحرک بازار هميشه تقاضاي مصرفي بوده است. چرا که در ايران و حتي در جهان مسکن به عنوان مهمترين دارايي خانوار به حساب مي آيد و سهم بزرگي از بعد دارايي و سرمايه گذاري خانواده را تشکيل مي دهد.
مسکن کالايي است که جانشين ندارد. غيرمنقول و غير قابل مبادله و وارد کردن از خارج است. در مجموع عوامل موثر بر عرضه و تقاضا به ۲ بخش عوامل بيروني و عوامل داخلي تقسيم مي شوند. عوامل بيروني مانند وضعيت بازارهاي رقيب (مثل بازار طلا و بورس ) و سياست هاي دولت مانند طرح مسکن مهر و طرح تحول اقتصادي و هدفمند کردن يارانه ها مي باشد. از عوامل دروني مي توان به ۱- جمعيت ۲- نرخ سود بانکي ۳- نرخ تورم ۴- نرخ بيکاري ۵-نرخ ارز ۶- قيمت مصالح ساختماني ۷- تسهيلات بانکي ۸- خانه هاي خالي موجود ۹- پروانه هاي ساختماني صادر شده و ۱۰- شاخص اعتماد متقاضي اشاره داشت.
عوامل داخلي موثر بر عرضه و تقاضا
۱ - جمعيت: با انفجار جمعيتي که در دهه ۶۰ اتفاق افتاده است و با تشخيص هرم جمعيتي کشور مي توان فهميد که در ابتداي سال ۸۹ حدود ۹ ميليون نفر از جمعيت کشور در سنين ۲۴ تا ۳۰ سالگي قرار گرفته اند. با توجه به اين که ميانگين سن ازدواج دختران و پسران که بين همين اعداد يعني ۲۴ تا ۳۰ سالگي قرار دارد به سادگي مي توان تقاضاي حدود 4.5 ميليون خانه را تا ۳ سال آينده به راحتي فهميد. با توجه به تقاضاي انباشته 1.6 ميليون نفري سال ۸۸ که به تقاضاي يک ميليون نفري سال ۸۹ اضافه شده است و هم چنين مقايسه آن با توان توليد مسکن درکشور مي توان برتري کامل تقاضا را درک کرد.
۲ - نرخ سود بانکي: از مقايسه نرخ اين متغير با نرخ متوسط تورم مي توان فهميد آيا بازار پول داراي جذابيت هاي سرمايه گذاري مي باشد يا نه، چرا که جذب نقدينگي راکد کشور منجر به کاهش تورم و افزايش توليد مي گردد. در غير اين صورت به سوي بازارهاي ديگر حرکت خواهد کرد. نرخ سود بانکي کشور در حال حاضر حدود ۱۲ درصد و نرخ متوسط تورم ۳1 سال گذشته 21.7 درصد مي باشد با اين حساب مي توان فهميد نرخ سود بانکي پايين تر از نرخ متوسط تورم است.
۳ - نرخ تورم: تورم ۲ اثر بر قيمت ها دارد. اثر اول به صورت کاهش قدرت خريد است. چرا که با افزايش سطح عمومي قيمت ها توان خريد کاهش مي يابد. اثر دوم اين است که با کاهش ارزش پول ملي افراد براي حفظ ارزش دارايي هاي خود تقاضا را براي بازارهاي کالايي مثل مسکن و طلا افزايش مي دهند. اين همان دليل اصلي براي افزايش هميشگي و بلند مدت قيمت مسکن و طلا از گذشته تا به حال بوده است.
۴ - نرخ بيکاري: با فعال شدن و رونق بازار مسکن به دليل مشغول به کار شدن بسياري از افراد در اين بخش نرخ بيکاري کاهش چشمگيري پيدا مي کند. در حال حاضر اين امکان که دولت از اين مسئله جهت کاهش اين نرخ استفاده نمايد وجود دارد. علاوه بر آن موجب رونق اقتصادي نيز مي شود. طبيعتا مسکن به عنوان يکي از بزرگترين و مهمترين کالاهاي توليدي دست بشر بيشترين نيروي انساني را نيز براي توليد جذب مي کند. نرخ بيکاري هم اکنون 14.6 درصد مي باشد.
۵ - نرخ ارز:در صورتي که نرخ ارز به هر دليلي مانند کمک به صادرات و حمايت از توليدات داخلي افزايش پيدا کند به علت فعال شدن بخش توليد، بازاري هم چون بورس با رونق بيشتري همراه مي گردد و نقدينگي زيادي را جذب مي کند. اين مسئله باعث ادامه رکود بازار مسکن تا پايان سال مي گردد. تاثير افزايش اين نرخ بر قيمت مصالح ساختماني به صورت افزايش آن بروز پيدا مي کند. در مجموع افزايش نرخ ارز باعث ادامه رکود فعلي ولي افزايش جهشي قيمت مسکن در سال هاي آينده خواهد شد.
۶ - قيمت مصالح ساختماني: مصالح ساختماني مانند آهن، آجر، سيمان و موزاييک از مهمترين مواد اوليه توليد مسکن مي باشند. افزايش قيمت اين مصالح منجر به افزايش هزينه هاي ساخت و در نهايت افزايش قيمت مسکن خواهد شد. با بررسي وضعيت اقتصادي شرکت هاي توليد کننده مصالح ساختماني به ويژه شرکت هاي فولادي و سيماني که اکثر آن ها در بورس فعال هستند، مي توان به اين نکته پي برد که سطح عمومي قيمت هاي مصالح ساختماني به دليل افزايش شاخص بورس طي ماه هاي اخير در حال افزايش است. هم چنين در ۲ صنعت فولاد و سيمان با اجراي طرح تحول هزينه تمام شده انرژي اين شرکت ها افزايش چشمگيري پيدا کرده و طبيعتا قيمت محصولات آن ها نيز بالاتر خواهد رفت و سياست هاي حمايتي دولت در بلند مدت مي تواند اثر کنترلي بر قيمت مصالح داشته باشد. همان طور که با شروع بحران جهاني قيمت هاي جهاني مانند فولاد و ساير مصالح افت پيدا کرد، حال با رونق دوباره اقتصاد جهاني شاهد افزايش آن ها هستيم. نمونه آن افزايش قيمت فولاد و مس از سال پيش تا به حال است.
۷ - تسهيلات بانکي:در مجموع حجم تسهيلات بانکي حتي در زمان رونق هم نسبت به کل بازار از سطح قابل توجهي برخوردار نبوده است. چرا که متوسط قيمت خانه در کشور بسيار بالاتر از سطح وام پرداختي است. البته افزايش سطح پرداختي وام امکان تحرک بازار را فراهم خواهد آورد. همچنين با توجه به پايين بودن رشد اقتصادي کشور در سال گذشته نسبت به سال هاي پيش امکان افزايش پرداخت وام و اعتبارات بانکي و يا رفع انحصار از ساير بانک ها وجود دارد. البته اگر اين اتفاق هم نيفتد امکان خروج از رکود و رونق بازار مسکن محتمل است.
۸ - خانه هاي خالي موجود:بنا به آمار حدود ۴۰۰ هزار خانه نوساز خالي در کشور وجود دارد که بنا به استانداردها بايد همين مقدار هم خالي باشد. مسائلي هم چون مهاجرت، ازدواج جوانان، مستاجر شدن عده اي از افراد و يا سرمايه گذاري عده اي ديگر در بازار مسکن هم همين حدود خانه خالي را نيز مي طلبد. يعني حدود 2.5 الي ۵ درصد خانه هاي هر شهر بايد خالي باشد. پس مي بينيم خانه هاي خالي موجود زياد نمي باشد و اين مقدار نسبت به کل تقاضا ناچيز است.
۹ - پروانه هاي صادر شده ساختماني: اين متغير در تشخيص پايان رکود و يا شروع دوران رونق مورد استفاده قرار مي گيرد. هم چنين وضعيت عرضه در سال هاي بعد را براي ما مشخص مي کند. در کشور ما به طور ميانگين از زمان صدور پروانه تا اتمام ساخت حدود ۲۲ ماه زمان لازم است. تعداد پروانه هاي ساختماني صادر شده مي تواند شاخص مناسبي در شناخت وضعيت موجود و پيش بيني وضعيت آينده باشد. با بررسي وضعيت پروانه هاي ساختماني متوجه مي شويم روند صدور پروانه هاي ساختماني تا سال ۸۷ يعني زمان رونق بازار صعودي بوده و سپس روند آن در سال هاي ۸۷ و نيمه اول ۸۸ نزولي بوده است. از نيمه دوم سال گذشته وضعيت صدور پروانه هاي ساختماني روندي صعودي با رشد ۱۳ درصدي داشته است.
۱۰ - شاخص اعتماد متقاضي: همانطور که قبلا اشاره کرديم تقاضاي مصرفي عامل اصلي تحرک قيمت مي باشد. پس از بروز حباب قيمت در سال ۸۷ اينک تقاضاي مصرفي منتظر از بين رفتن کامل حباب است. يکي از راه هاي تشخيص حباب در بازار مسکن به وجود آمدن اختلاف زياد و فاحش رشد شاخص قيمت مسکن و رشد شاخص اجاره بها و هم چنين به طور تقريبي شاخص دستمزد يک روز کارگر ساختماني و رشد شاخص بهاي توليد کننده مصالح ساختماني است.همانطور که در جدول شماره ۲ مي بينيم بروز حباب در ارديبهشت ماه ۸۷ قابل تشخيص بوده است. هم اکنون سطح قيمت ها به زمان قبل از تشکيل حباب رسيده است. پس مي توان با توجه به تورم موجود استنباط نمود که حباب قيمت مسکن از بين رفته است و سطح خريد در بازار مسکن در حال افزايش است.
ب) تحليل فني
۱ - چرخه هاي زماني: در بازار مسکن بعد از انقلاب شاهد دوران هاي رکود و افزايش قيمت بسياري بوده ايم. اگر از ابتداي انقلاب تا سال ۶۸ را به علت شرايط خاص و جنگ حذف کنيم، مي بينيم متوسط دوران افزايش قيمت 2.5 سال و رکود ۳ سال بوده است. با اين حساب اگر متوسط دوران رکود را در نظر بگيريم، پايان امسال برابر با پايان دوره رکود خواهد شد. با اين حساب شايد بتوانيم رکود آينده بازار مسکن که در حدود سال هاي ۹4 و ۹5 (شايد به علت خروج هرم جمعيتي کشور از بازار تقاضاي مسکن) خواهد بود را همين حالا پيش بيني کنيم.
۲ -ميانگين کلي روند قيمت:همه مي دانند که قيمت ۲ کالاي مسکن و طلا هميشه در بلندمدت روندي صعودي دارد. با به دست آوردن ميانگين کل قيمت مسکن روند صعودي اين کالا را مي بينيم.اصولا قيمت به علت تورم نمي تواند انحراف معيار زيادي در اين کالاها پيدا کند.هم اکنون قيمت در محدوده پاييني ميانگين صعودي روند قيمت مسکن در حال حرکت مي باشد. براساس تحليل فني قيمت بايد به مرکز اين محدوده برگردد و سپس به سمت محدوده بالايي برود. پس در مي يابيم که قيمت در کف خود قرار دارد و کاهش بيشتر قيمت مسکن در حال حاضر با دشواري هاي بسياري همراه است.
عوامل خارجي تاثيرگذار بر قيمت بازار مسکن:
۱ -قيمت نفت:مهم ترين عامل تاثيرگذار خارجي بر بازار مسکن قيمت نفت مي باشد. اين عامل از آن جهت مهم است که درآمد اصلي کشور از صادرات نفت به دست مي آيد. در کشور در حال توسعه اي نظير کشور ما که وضعيت درآمد دولت و نقدينگي کشور را قيمت نفت تعيين مي کند، تحليل قيمت نفت از اهميت بالايي برخوردار است. طبيعتا افزايش قيمت اين ماده خام منجر به افزايش درآمدهاي کشور و افزايش حجم نقدينگي خواهد شد. همان اتفاقي که در سال هاي ۸۴ و ۸۵ موجب بروز حباب در سال هاي ۸۶ و ۸۷ شد. حال دوباره تاريخ در حال تکرار است و اين به چرخه زماني قيمت نفت نيز بي ارتباط نمي باشد. هم اکنون که اين مقاله در حال نگارش است قيمت نفت در سطح ۸6 دلار مي باشد و از اسفندماه ۸۷ روندي صعودي داشته است. با توجه به پايان نسبي بحران جهاني و رونق دوباره بازارها امکان تثبيت قيمت و حتي افزايش قيمت نفت وجود دارد. چرا که با رونق اقتصادي در جهان تقاضا براي انرژي بالا مي رود و طبيعتا نفت در رتبه اول اين تقاضا قرار دارد. لذا روند فعلي قيمت نفت نويد افزايش درآمدهاي نفتي کشور را مي دهد. هم چنين تحقيقات اقتصادي نشان مي دهد افزايش قيمت نفت با تاخيري ۶ تا ۱۲ ماهه در قيمت مسکن منعکس مي شود. پس بايد درسال آينده امسال احتمالا شاهد تحرکاتي در بازار باشيم.
۲ -سياست هاي دولت:مهم ترين سياست دولت در بخش مسکن مربوط به طرح مسکن مهر مي باشد.اين طرح که وارد چهارمين سال اجرايي خود شده است حدود يک ميليون متقاضي ثبت نام شده دارد و تا به حال حدود بيش از صد هزار واحد تحويل متقاضيان شده است. توان ساخت مسکن از طريق اين طرح ۲۵۰ هزار واحد در سال مي باشد که حتي اگر ۲ برابر آن هم اجرايي شود باز هم حجم انبوهي از تقاضاي پاسخ داده نشده باقي مي ماند.
۳ -طرح تحول اقتصادي و هدفمند کردن يارانه ها:نتيجه بررسي ها درباره پيامدهاي طرح تحول نشان مي دهد با واقعي شدن قيمت حامل هاي انرژي از يکسو هزينه ساخت و ساز و قيمت مسکن در کوتاه مدت افزايش و از سوي ديگر به دليل تورم ايجاد شده و افزايش هزينه اقلام مصرفي در بودجه خانوار پس اندازها و تقاضاي مصرفي نيز کاهش مي يابد که خود موجب رکود ديگري در بازار مسکن مي شود.مهم ترين آثار اجراي اين طرح افزايش قيمت مصالح ساختماني مانند سيمان و آهن و سپس افزايش دستمزد کارگر ساختماني پس از افزايش عمومي سطح قيمت ها مي باشد. هم چنين اين طرح منجر به تغيير الگوهاي سنتي توليد مصالح ساختماني خواهد شد. ولي بايد توجه داشت که اين طرح در طي ۵ سال اجرايي مي شود و شايد در سال هاي اول موجب رکود نگردد.
۴ -بازارهاي رقيب:بررسي وضعيت بازارهاي رقيب به ما وضعيت نقدينگي فعال کشور را نشان مي دهد. از مهم ترين بازارهاي رقيب بازار مسکن مي توان به ۱ . بازار طلا ۲ . بازار بورس ۳ .بازار توليد و کشاورزي ۴ . بازار مسکن ساير کشورها 5 . بازار ارز اشاره نمود.
4-۱ .بازار طلا:در سال جاري اين بازار هم چنان بازار خوبي براي سرمايه گذاري خواهد بود اما عدم آشنايي غالب افراد با نحوه نوسان در اين بازار و هم چنين در ابتداي راه بودن بازار معاملات آتي سکه طلا در بورس کالا نمي توان اين بازار را رقيب جدي بازار مسکن تلقي نمود.
4-۲ . بازار بورس:بازار بورس کشور سال گذشته بازده بسيار خوبي نصيب سهامداران خود کرد. اصولا بازار بورس دماسنج اقتصادي هر کشور است. اما وجود ريسک در اين بازار و تاثيرپذيري از مسائل سياسي کسب سود از اين بازار را براي افراد عادي دچار مشکل مي کند. چرا که بازار بورس بازاري تقريبا تخصصي است که افراد بايد تجربه نسبي براي فعاليت در آن داشته باشند. البته افرادي که به صورت حرفه اي يا نيمه حرفه اي در اين بازار فعال هستند اکثر اوقات سود بسيار مناسبي از اين بازار کسب مي کنند. کسب سودهاي بالاي ۱۰۰ درصد در طي يک سال از سهام بعضي شرکت ها در سال گذشته دليلي واضح بر اين امراست.
4-۳ .بازار توليد و کشاورزي:با توجه به ثابت بودن نرخ ارز، طرح تحول و هدفمند کردن يارانه ها، کاهش ذخاير آب زيرزميني کشور، ريسک و کم بازده بودن اين بخش در حال حاضر نمي توان آن را رقيب جدي بازار مسکن در اين شرايط درنظر گرفت.
۴ -4.بازار مسکن ساير کشورها:از مهم ترين بازارهاي رقيب بازار مسکن داخل، بازار مسکن امارات علي الخصوص دبي است که همه از وضعيت نا به سامان آن آگاهند. وجود نا به ساماني هاي بسيار در بازار مسکن اين کشور و خروج سرمايه هاي بسيار و بحران شرکت دبي ورلد ازجمله موارد قابل ذکر است.همچنين اين بحران به پايتخت اين کشور ابوظبي نيز سرايت کرده است . با توجه به بحران اقتصادي جهان و پيش بيني کارشناسان اين بازارها در حال حاضر جذابيتي براي سرمايه گذاري ندارند چرا که خروج از بحران و شروع رونق براي اين کشورها مدت زمان بيشتري را مي طلبد.
4 -5 . بازار ارز: با توجه به سياست هاي دولت در بخش ارزي که تمايل به ثبات نرخ ارز در اين بازار دارد نمي توان آن را رقيب جدي براي بازار مسکن تلقي کرد.
نتيجه گيري:
با توجه به شرايط مذکور ۳ حالت کلي براي قيمت مسکن مي توان در نظر گرفت.حالت اول کاهش بيشتر قيمت هاست که با توجه به شرايط فوق امري بعيد به نظر مي رسد مگر اتفاق خاصي در صحنه اقتصادي رخ دهد.حالت دوم تثبيت قيمت ها مي باشد. اين احتمال که تا پايان سال جاري قيمت ها از ثبات نسبي برخوردار شوند بيشتر است و قطعا مي توان گفت که رکود امسال به پايان خواهد رسيد و پس از آن بازار متعادل مي شود و بعدافزايش قيمت شروع خواهد شد.حالت سوم افزايش قيمت ها مي باشد. افزايش قيمت مستلزم جلب اعتماد تقاضاي مصرفي بازار است که اين اعتماد تا حدي زمان بر است پس از آن تقاضاي سرمايه گذاري به بازار اضافه مي شود و موجب افزايش بيشتر قيمت ها خواهد شد.اين اعتماد مي تواند از نيمه سال آينده و تا پايان سال شکل بگيرد. بديهي است با تغيير در مفروضات متغيرهاي فوق مي توان به نتايج ديگري از تحليل دست يافت.
داستان موفقيت توسعه تايوان
تايوان يکي از چهار «ببر آسياي شرقي» (سه کشور ديگر عبارتند از کره جنوبي، سنگاپور و هنگ کنگ) است که موفقيت اقتصادي آنها در دهه هاي اخير بر تفکر اقتصاددانان درباره توسعه تاثير داشته است.
تجربه تايوان يک نيروي محرکه عمده در پي تغييرات سياست هاي اقتصادي در جمهوري خلق چين است که در سال 1978 شروع شد. تايوان با جمعيتي در حدود 22 ميليون نفر در يک جزيره کوهستاني در ساحل سرزمين اصلي چين با مساحت 14 هزار مايل مربع که در حدود جمع مساحت سه ايالت ماسوچوست، کانکتيکات و ردآيلند است قرار دارد.
ادعاي تايوان درباره موقعيت خود به عنوان «معجزه توسعه» به همان اندازه قوي است که در مورد هر کشور ديگري مي تواند وجود داشته باشد. اين جزيره طي چهار دهه از 1960 تا 2000 از ميانگين رشد اقتصادي 7 درصد در سال برخوردار بوده است. اقتصاد تايوان تقريبا 10 درصد در سال طي دوره 80- 1965 رشد کرد که از رشد هر کشور ديگري سريع تر بود. به رغم موقعيت درآمدي بالاي آن در وضع کنوني با درآمد سرانه 13،925 دلار در سال 2000 (در نرخ ارز بازار) و 22،646 دلار در سال 2000 (در نرخ برابري قدرت خريد) تايوان با ميانگين نرخ سريع 7/5 درصد در سال طي سال هاي 2000- 1996 به رشد خود ادامه داده است. پايداري يک چنين نرخ رشد بالايي طي يک دوره طولاني مدت بي سابقه بوده است. حداقل به همان ميزان اهميت، تايوان در آموزش ابتدايي عمومي و آموزش متوسطه (9 سال آموزش اجباري است) با جمعيت سالم با اميد به زندگي 75 سال و نرخ 5 در هزار مرگ و ميرکودکان در هنگام تولد موفق شده است.
فقر مطلق اساسا ريشه کن شده است، بيکاري فوق العاده پايين است و نابرابري نسبي با معيارهاي کشورهاي توسعه يافته در حد متوسط است.
تايوان مجبور بوده است برخي تغييرات را انجام دهد که اقتصاد بتواند خود را با موقعيت آستانه اي درآمد بالامطابقت بدهد. صنايع کارخانه اي پايه به دليل پايين تر بودن سطح دستمزدها در سرزمين اصلي چين از تايوان به چين انتقال يافت. صنايعي که در تايوان باقي ماندند مجبور شدند در رويارويي با رقابت فزاينده کشورهاي در حال توسعه، صنايع پايه محصولات و فرآيندهاي داراي فناوري بالارا جايگزين کنند. با توجه به قدرت نمايي از سوي جمهوري خلق چين که تايوان را به عنوان يک استان خود مي نگرد، نااطميناني تداوم يافته آينده سياسي جزيره را دچار ابهام کرده است، اگرچه تاکنون جامعه خود را تطبيق داده است. تايوان همچنين يک سياست دموکراتيک رقابتي معتبر را پذيرفته است که از فساد کمتر و شفافيت بيشتر دولت در مقايسه با همسايگانش برخوردار است. تايوان در مقايسه با بسياري از اقتصادهايي که با شرايط مشابهي در بعد از جنگ جهاني دوم شروع کردند موفقيت بيشتر – و حتي بهتري – داشته است. مردم تايوان چگونه اين موفقيت را کسب کردند؟
توضيحات رقابتي براي موفقيت
موفقيت تايوان به بسياري عوامل نسبت داده مي شود، از جمله تاکيد بر آموزش، توسعه وسيع زيرساخت ها، اصلاحات ارضي زود هنگام و کامل، نرخ بسيار بالاي پس انداز و سرمايه گذاري، ترکيب نفوذ خارجي سازنده و پراکنش ايده هاي تجاري از ژاپن و ايالات متحده، راهبرد موثر صنعتي شدن دولتي، آزادسازي انرژي انساني و خلاقيت از طريق بازار آزاد، رونق اقتصادي دهه 1960 ناشي از جنگ ويتنام، راهبرد رشد بر پايه صادرات در دوره رشد سريع اقتصاد جهاني در اوائل دهه 1960، کمک هاي مستقيم آمريکا و استفاده اين کشور از کمک ها براي سرمايه گذاري و نه مصرف، اخلاق کار و نگرش توليدي نيروي کار تايوان، تاريخچه طولاني چين به عنوان يک فرهنگ کارآفريني، جهش به سمت کارآفريني جزيره نشينان توانمند محلي که به دنبال فرصت براي پيشرفت بودند، (ليکن به دلايل سياسي تحريم شدند) و غريزه بقا و ضرورت توسعه اقتصادي به عنوان يک موضوعي دفاعي عليه حمله از سوي جمهوري خلق چين.
به جاي اجبار به انتخاب يک يا چند عامل فوق، يک تفسير گزينه اين است که موفقيت توسعه عوامل متعددي را ايجاب مي کند که با يکديگر کار کنند و به اين ترتيب، ممکن است توضيحات بسيار زيادي لازم نباشد. بسياري از عوامل ممکن است بازتابي از شرايط لازم و نه کافي باشد. در اين ديدگاه موضوع کليدي درک آثار اغراق آميز شده بسياري عوامل توسعه است که همزمان به طور موفقيت آميز کار مي کنند. اکنون عوامل مطرح شده در بالارا دقيق تر مورد بررسي قرار مي دهيم.
تاکيد بر آموزش
سازگار با تجربه تاريخي و فرهنگي چين براي آموزش، در سال 1950 تايوان 6 سال آموزش را براي همگان اجباري کرد. آنچه خيره کننده بود نرخ ثبت نام دختران بود که تا سال 1956 از 90 درصد براي سنين 6 تا 11 سال گذشت. تاکيد بر آموزش دختران به طور گسترده به عنوان يکي از مهم ترين عوامل کليدي در توسعه موفق در نظر گرفته شده است.
هنگامي که آموزش اجباري از 6 سال به 9 سال در سال 1968 توسعه يافت، ترديد وجود داشت که کشور نمي تواند منابع آن را تامين کند. امروزه در حالي که 9 سال آموزش، حداقل استاندارد آموزشي براي کشورهاي در حال توسعه است، تايوان برنامه دارد که آموزش اجباري را به 12 سال گسترش دهد. ساير ويژگي هاي آموزش نيز در اين ميان نقش داشته است. دانش آموزان 7 ساعت در روز و هفته اي 5/5 روز به مدرسه مي روند. در سال 2002 نسبت شاگرد به معلم کمتر از 20 نفر بود. حقوق معلمان نسبتا بالاو قابل مقايسه با مديران پايين تر از مياني در تايوان است. الگوي تايوان براي آموزش عمومي ايالات متحده و براي آموزش هاي فني و حرفه اي، ژاپن است. تاکيد بيشتر بر مهارت هاي عمومي و نه مهارت هاي خاص حين شغل گذاشته مي شود. ليکن انگيزه ها براي ارتباط نزديک تر بين آموزش و شغل است. شرکت هايي که نيروي انساني و تجهيزات در اختيار مدارس قرار مي دهند مشمول کاهش ماليات مي شوند.
با فرض اينکه توسعه جامعه جهاني در اهداف توسعه هزاره، جدي است و يکي از هدف هاي توسعه هزاره، ثبت نام کليه کودکان در 6 سال آموزش ابتدايي تا سال 2015 است، تجربه زود هنگام تايوان در اين خصوص آموزنده است. ثبت نام کودکان فقط در روي کاغذ نيست و واقعي است. دانش آموزان پس از ثبت نام عموما در مدارس حضور دارند، تدريس معلمان جدي است و فساد در حداقل است. مقايسه اکثر اين موارد با کشورهاي کم درآمد تکان دهنده است.
توسعه گسترده زيرساخت ها
توسعه زيرساخت ها يک عامل کليدي در موفقيت توسعه است. براي مثال، يک اتوبان اصلي يک «قطب رشد» است که توسعه صنعتي و تجاري را به يکديگر وصل کرده و آنها را رشد مي دهد. از دوره حکومت استعماري ژاپن (1945- 1905) تايوان يک نظام زيرساختي را به ارث برده است که از اکثر کشورهاي فقير بسيار برتر است. ژاپني ها براي تسهيل جمع آوري برنج و ساير محصولات زراعي در جزيره، جاده، بندر و راه آهن ساختند، ولي اين زيرساخت ها تبديل به وسيله اي براي رشد صنعتي ملي از دهه1950 به بعد شد. اين ميراث به وسيله برنامه هاي گسترده دولت در دهه هاي 1950 و 1960 تکميل شد. بخش نظامي تايوان براي جزيره بسيار بزرگ بود، ارثي که مربوط به دوره کنترل سرزمين اصلي چين توسط کومينتانگ، يا مليون چيني پيش از 1949 بود. هزاران سرباز در برنامه هاي داوطلبانه و به منظور معاف شدن از خدمات سربازي اجباري شرکت کردند و به ساخت زيرساخت ها، از جمله پروژه هاي آزاد راه شرقي – غربي که از نظر فني چالش برانگيز بود مشغول شدند، برنامه اي که يک عامل اساسي در موفقيت بعدي تايوان بود. در سال هاي اخير، تاکيد بر ارتباط مخابراتي و ساير زيرساخت هاي فناوري بالاگذاشته شده است.
بي گمان برخي ضايعات، تقلب و سوء استفاده در هزينه هاي زيرساخت وجود داشته است، اگر چه ظاهرا کمتر از متوسط بوده است. هنگامي که رسانه ها آزاد شدند، برخي از رسوايي هاي زيرساخت ها آشکار شد و بسياري از آنها مربوط به مرکز تايوان يعني تايپه بود. آزادي هاي سياسي نقش مهمي در توسعه زيرساخت ها و ساير نيازهاي توسعه اي بازي کرده است که انعکاس ديگري از نقش هاي تداخلي عوامل متعدد کمک کننده در رشد اقتصادي است.
اصلاحات ارضي زود هنگام و کامل
دولت تايوان بدون هزينه ارتباط سياسي خود با مالکان، يک برنامه اصلاحات ارضي کامل را در دهه 1950 به اجرا گذاشت. صاحبان زمين در مقابل اشغال زمين خود توسط دهقانان، سهام شرکت هاي دولتي را دريافت کردند. اين يک عامل مهم در رشد فوق العاده سريع بهره وري کشاورزي در اين دوره بود، يعني پايه اصلي صنعتي شدن بعدي. ساير کشورها همچون کره جنوبي و ژاپن با اصلاحات ارضي نتايج مشابهي داشته اند. ايالات متحده به طور مشابه از برنامه هاي قرن نوزدهم مانند قانون هوم استيد بهره مند شده است. در مقابل، در آمريکاي لاتين و نيز در برخي از کشورهاي آسيايي مانند فيليپين، توسعه به دليل نبود اصلاحات ارضي به طور جدي آسيب ديده است.
نرخ هاي بسيار بالاي پس انداز و سرمايه گذاري
اکثر تحليل گران توافق دارند که تشکيل سرمايه نقش اساسي در توسعه موفق دارد. سرمايه سرانه در کشورهاي توسعه يافته بسيار بيش تر از کشورهاي در حال توسعه است. اين عامل کشورهاي توسعه يافته را قادر مي سازد تا از بهره وري و درآمد بيشتري برخوردار شوند. نرخ هاي پس انداز تايوان در بالاترين سطحي بوده است که تاکنون ثبت شده است – 30 تا 40 درصد در دهه هاي 1950 و 1960ميلادي.
اخلاق پس انداز به طور عميقي ريشه در فرهنگ تايوان دارد. والدين به کودکان مي آموزند که پس انداز براي روزهاي باراني (منظور تنگدستي) ضرورت دارد. سياست هاي عمومي، نرخ هاي بهره واقعي را در سطح نسبتا بالاو معاف از ماليات نگاه مي دارد. جالب اينکه تايوان همانند ديگر ببر آسيايي – کره جنوبي – سهم نسبتا کمي از سرمايه خارجي را درکل سرمايه گذاري دارد - در حدود 10 درصد. اگرچه نرخ هاي بالاي پس انداز و سرمايه گذاري در توسعه مهم هستند ليکن کافي نيستند. هند از زمان استقلال در سال 1947 نرخ سرمايه گذاري بالايي داشته است، ليکن تا سال هاي اخير نرخ رشد اقتصادي بالانبوده است. اين مساله تا حدودي مربوط به گران بودن تجهيزات سرمايه اي و تا حدودي نيز به دليل سرمايه گذاري در بخش هاي توليدي بوده که چندان مولد نبوده است.
پراکنش انديشه هاي تجاري
پس انداز بالابه تنهايي و بدون انديشه هاي مولد در ميان کارآفرينان معجزه توسعه ايجاد نمي کند. تايوان موفقيت درخور توجهي در جذب انديشه هاي جديد از ژاپن و ايالات متحده داشته است که عمدتا به دليل تلاش هزاران شرکت هاي کوچک فردي بوده است، ولي دولت نيز نقش مهمي از طريق کارگزاراني مانند شوراي توسعه تجارت خارجي تايوان داشته است. وظيفه اين شورا جذب انديشه هاي جديد به منظور ارتقاي فناوري و تطبيق آن در بازارهاي صنعتي بوده است.
سياست هاي موثر بخش صنعتي دولتي
يک توضيح سنتي براي موفقيت تايوان کارکرد نظام بازار است. در مقابل رابرت ويد و سايرين نشان داده اند که تايوان سياست هاي صنعتي گسترده دولتي را به کارگرفته است و شواهد بحث انگيزي وجود دارد که موفقيت تايوان تا حدود زيادي ناشي از اثر بخشي سياست صنعتي بوده است.
تايوان نظام سياست صنعتي فعالي دارد: برقراري مجوزهاي صادراتي، کنترل سرمايه گذاري خارجي در داخل و خارج تايوان، ايجاد کارتل هاي صادراتي و فراهم کردن انگيزه هاي مالي براي سرمايه گذاري در بخش هاي اولويت دار و اعطاي اعتبارات براي صنايع هدف گذاري شده است. امروزه که تايوان تقريبا موقعيت کشور توسعه يافته اي را به دست آورده است، دولت نقش کمتر فعالي را بازي مي کند، ولي جالب است که به نقشي که دولت تايوان در مراحل شکل گيري توسعه ايفا کرده است،توجه کنيم.
تاريخ اقتصادي تايوان با هدايت بسيار زياد دولت، جايگزين واردات و در جهت صنعتي شدن در دوره 58- 1949 شروع شد. اصلاحات در 1958 دخالت ها را به سمت تشويق صادرات و بازار آزاد تغيير جهت داد، ليکن آنچه بروز کرد يک بازار آزاد نبود، بلکه فقط يک اقتصاد کمتر برنامه ريزي شده بود. در دهه 1980 کليه صادرات و واردات تايوان نياز به مجوز داشتند. واردات در سه طبقه «ممنوع»، «کنترل شده» و «مجاز» طبقه بندي مي شد. کالاهاي کنترلي شامل کالاهاي لوکس و برخي کالاهايي مي شد که در داخل با کيفيت قابل قبول و مقدار کافي توليد مي شد و قيمت آن نيز حدودا بيش از 5 درصد قيمت کالاهاي مشابه وارداتي نبود. به دليل آنکه فهرست کالاهاي کنترلي بيش از فهرست منتشر شده بود، تمام کالاهاي مجاز به طور خود کار مورد تاييد قرار نمي گرفتند.
همان گونه که ويد نشان مي دهد، يک وارد کننده بالقوه در هر قلم کالامجبور بود که شواهدي ارائه کند که عرضه کنندگان داخلي نمي توانند شرايط مربوط به قيمت، کيفيت و زمانبندي تحويل کالارا در مقايسه با توليدکننده خارجي برآورده سازند. ويد شواهدي ارائه مي کند که وظيفه صنايع ايجاد تقاضاي داخلي براي محصولاتي بود که به وسيله دولت هدف گذاري مي شد. انگيزه هاي زيادي فراهم مي شد تا شرکت ها را تشويق کند که شروع به صادرات کالاهاي خود کنند.
تفسير ويد از موفقيت نسبي برنامه جايگزين واردات با تاکيد برانگيزه هاي بازار سازگاري دارد. او بحث مي کند که به دليل کنترل هاي کمي کالاهاي خارجي به اقتصاد داخل، دولت مي تواند قيمت هاي بين المللي را براي نظم دادن به رفتار تعيين قيمت توليدکنندگان داخلي حمايت شده به کار گيرد.
دولت نياز به دلايل کافي داشت که چرا قيمت هاي داخلي صنايع حمايت شده بايد به طور چشمگيري از قيمت هاي بين المللي بيشتر باشد، به ويژه در مورد نهاده هايي که براي محصولات صادراتي به کار گرفته مي شود. در اين راه، قيمت هاي داخلي براي کالاهاي کنترل شده بايد نزديک به سطح قيمت بين المللي از طريق تهديد اجازه واردات نگاه داشته مي شد. ويد نتيجه مي گيرد که يک تهديد اثربخش دولتي در اجازه ورود محصولات مي تواند به رغم حمايت تجاري در پايين نگاه داشتن قيمت کافي باشد. به اين ترتيب بحث اين است که دولت قادر است که بدون سازشکاري با نيروي انگيزه هاي بازار نقش فعالي در سياست صنعتي ايفا کند.
به طور آشکار، اقتصاد تايوان بسيار دورتر از يک بازار آزاد بوده است، ليکن توضيحات ديگري جدا از سياست هاي مداخله جويانه فعال بايد ارائه شود. به طور خاص، سياست هاي عمومي مانند حمايت از آموزش عمومي و تشويق نرخ هاي پس انداز نمي تواند به عنوان عوامل مهم در موفقيت تايوان ناديده گرفته شود. بسياري از کارآفرينان در تايوان احساس مي کنند که دولت بيشتر از اينکه به آنان کمک کرده باشد، آنان را به زحمت انداخته است. سياست هاي باثبات و سازگار اقتصادکلان در تايوان و ساير کشورها در آسياي شرقي کاملامتمايز از ساير کشورهاي در حال توسعه، به ويژه مناطق با ضعيف ترين عملکرد بوده است.
انگيزه هاي بازار
حتي اگر اندازه گيري دقيق پويايي کارآفريني مشکل باشد، ليکن شواهد آن در جزيره موجود است. انگيزه براي توليد ثروت به جاي فقط جست وجوي سهمي از ثروت موجود (رفتار رانت جويانه) از طريق حقوق مالکيت مستحکم که به وسيله ساير سياست ها ناديده گرفته شده ايجاد شده است.
دولت تايوان هميشه يک موتور بسيار کارآمد پيشرفت نبوده است. اين واقعيت که تايوان هم يک دولت مرکزي و هم دولت ايالتي را اداره مي کند بسياري از فرصت ها را ناکارآمد کرده است. اين يک ميراث جنگ داخلي چين است که چين آن را باخت. علاوه بر اين، تا سال 1991، دولت تايوان کشور را تحت حکومت نظامي اداره کرد و فرصت هايي براي فساد ايجاد کرد. در واقع در دهه 1990، رسوايي هاي جديد فساد تقريبا هر روز در بسياري از روزنامه هاي مستقل تايوان گزارش مي شد. انتخابات آزاد رياست جمهوري لي تنگ هيو در سال1996 زمينه را براي انتقال نرم پنج ساله به دولت دموکراتيک فراهم کرد. از آن زمان به بعد، انتخابات بسيار رقابتي و عموما آزاد و منصفانه تلقي مي شود.
ساير عوامل
ساير توضيحات که فهرست آن قبلاارائه شد نيز تا حدودي اهميت دارند، اگر چه با توجه به نقش تعيين کننده متغير بحث شده کمتر اساسي مي باشند. اين عوامل ويژگي هاي خاصي دارند که ساير کشورها نمي توانند به آساني و از طريق سياست ها آن را تشويق کنند. رونق اقتصادي دهه 1960 ويتنام بر کشورهايي مانند فيليپين و تايوان اثر گذاشته است، بدون اينکه آثار بعدي آن کاهش يابد.
کمک هاي آمريکا به مصر بسيار بيشتر از کمک هاي آمريکا به تايوان بوده است و عمدتا نيز صرف هدف هاي سرمايه گذاري شده است، ولي نتايج چشمگير آن کمتر بوده است. بدون شک، اخلاق کاري و نگرش نيروي کار اهميت دارد. همزمان، اخلاق کاري بدون انگيزه هاي صحيح و بدون انديشه هاي اقتصادي مولد نمي تواند نقشي ايفا کند. اخلاق کاري خود مي تواند به وسيله انگيزه هاي درست تشويق شود. داشتن تاريخ طولاني فرهنگ کارآفريني نيز بسيار مهم است، ليکن در بلندمدت اينها نيز به طور مشابه تحت تاثير انگيزه ها براي کارآفريني قرار مي گيرند.
اين واقعيتي است که تايوان از رشد بر پايه صادرات در اوايل دهه 1960 منتفع شد. يعني زماني که اقتصاد جهان به طور نابرابر در حال رشد بود و در اين راه بازار گسترده و باز آمريکا نيز بدون شک يک مزيت محسوب مي شد. از سوي ديگر، ساير کشورها مانند تايلند به رغم نرخ رشد پايين درآمد و تجارت آمريکا و جهان رشد موفقيت آميزي از طريق صادرات محصولات صنعتي ساخته شده در دهه 1980 کسب کردند.
رشد جمهوري خلق چين طي ربع قرن گذشته به رغم رشد کند تجارت جهاني سريع تر از رشد تايوان در هر زمان ديگري بوده است. بسياري از سياست هاي اصلاحي جمهوري خلق چين از 1978 نسخه برداري از تجربه تايوان بوده است. اين انديشه که جزيره نشينان محلي تايوان فرصت هايي خارج از کارآفريني داشته اند، اثبات نشده است. در هر حال، به نظر نمي رسد که تايوان در اين زمينه چندان متفاوت از بسياري از ديگر رژيم هاي خودکامه در کشورهاي جهان سوم بوده است که از رشد منفي درآمد سرانه رنج مي بردند. در مورد راهبرد نظامي نيز به عنوان ضرورت توسعه اقتصادي ما نمي توانيم تايوان را ناديده بگيريم.
ايالات متحده در واکنش به بحران دو کره، وظيفه دفاع از تايوان را در سال 1950 و پس از آنکه پرزيدنت ترومن جزيره را به رسميت شناخت بر عهده گرفت. ساير کشورهاي در حال توسعه که فاقد دفاع ملي هستند و به شدت به وسيله همسايگان مخاصم تهديد مي شوند طي دوره مشابه پيشرفت کمي داشته اند. ضرورت نظامي اغلب يک انحراف از منابع مورد نياز براي توسعه است تا يک انگيزه مولد.
نتيجه
ترکيبي از عوامل، موفقيت تايوان را تعيين مي کند. اين عوامل عبارتند از: تاکيد بر آموزش، جذب انديشه هاي مولد از خارج از کشور، توسعه گسترده زيربناها، اصلاحات ارضي يکپارچه، نرخ هاي بالاي پس انداز و سرمايه گذاري، سياست صنعتي اثربخش، تشويق بازار به توليد ثروت و نه جست وجوي سهم از ثروت موجود و حقوق مالکيت مستحکم که توسط ساير سياست ها خدشه دار نمي شود.
اخيرا دولت تايوان بر همکاري با بخش خصوصي درباره تحقيق و توسعه پيشرفته به سمت زمينه هاي فناوري بالاتاکيد کرده است. بنگاه هاي پوياي تايوان سرمايه گذاري هاي عظيمي در جمهوري خلق چين انجام داده اند. در آينده تايوان مشاغل نسبتا غيرماهر صنعتي وجود نخواهد داشت. تاکيد بر آموزش و توليد محصولات با فناوري بالادر بخش هاي متعدد از جمله کامپيوتر، نرم افزار بيوتکنولوژي و توسعه مالي خواهد بود. همچنين تاکيد بر توسعه از طريق صادرات محصولات پيچيده خواهد بود. همان گونه که اريک توربک و هنري ون اظهار مي دارند، تايوان صنعت نيمه هادي هاي رقابتي خود را از طريق آزمايشگاه هاي دولتي در جهت توسعه دانش فني پايه توسعه داده و سپس شرکت هاي خصوصي را از اين آزمايشگاه ها تشکيل داده است.
همان طور که توربک و ون اظهار مي کنند دولت همچنين انگيزه هاي غيرمستقيم و موثري براي بنگاه هاي محلي که نهاده هاي کليدي را براي صادرکنندگان فناوري بالاتهيه مي کنند، فراهم کرده است و به گونه درخور توجهي در فيبر و صنايع نيمه هادي موفق شده است. به اين ترتيب، توسعه شايستگي و اثربخشي دولت در راهبرد صنعتي شدن ممکن است براي يک کشور در حال توسعه که به موقعيت کشور توسعه يافته نزديک مي شود اساسي باشد. کشور ممکن است همچنان با تعادل چندگانه درباره موقعيت محلي اش در مرز فناوري جهاني روبه رو باشد. حيدر علي خان تحليل جالبي از تلاش هاي تايوان در دگرگون کردن اقتصادش به مرکز تحقيق و توسعه اصيل از طريق «نظام حلقه باز خورد مثبت نوآوري» ارائه کرده است.
اين واقعيت که توفان شديد بحران مالي شرق آسيا در 98- 1997 تايوان را تکان داد، قويا توسعه و مقاومت اقتصاد تايوان را نشان مي دهد. بزرگ ترين مساله براي تايوان حل مناقشه با جمهوري خلق چين و انتقال عمده صنعت پايه تايوان به آن کشور بود. هر دو مساله با يکديگر ارتباط دارند. عمدتا به اين دليل که وابستگي متقابل بيشتر بين دو اقتصاد احتمالاهزينه هاي جنگ را افزايش مي دهد.
آيا موانعي براي رشد تايوان وجود دارد؟ مطمئنا ملاحظات زيست محيطي تا زمان هاي اخير در رشد اقتصادي مورد توجه بسيار نبود. براي مثال تايپه از آلودگي هواي بسيار فزآينده رنج مي برد.
به رغم شروع اسمي از برنامه ريزي کاربري زمين، حرکت به سمت ساحل غربي جزيره نشان مي دهد که تراکم کاربرد زمين براي بخش هاي کشاورزي، صنعتي و تجاري خلاف هر منطق اقتصادي بوده است تا چه رسد به زيبايي شناسي.
سايت هاي صنعتي بر روي زمين هاي برنج مستقر شد که موجب اتلاف غيرقابل اجتناب محصولات گرديد. فقط پس از فشارهاي غرب توجه آنها به در خطر قرار گرفتن موجودات گياهي و حيواني جلب شد. همان گونه که يک کارشناس تايواني به طور آشکار اظهار نظر کرده است «بخش خصوصي در تايوان زنده و انعطاف پذير است – هر جا سود هست فعاليت است.»
بخش مسکن در تايوان کوچک و اساسي است. بي خانمان ها در خيابان هاي تايپه و کائوسيونگ مي خوابند. با باز شدن اقتصاد جمهوري خلق چين، بسياري از شرکت هاي تايواني به سرزمين اصلي منتقل شدند. ليکن سرمايه گذاري در جمهوري خلق چين به همان اندازه که سود به همراه دارد مشکلات خود را نيز دارد.
ولي تايوان به طور استثنايي با احتياط فاصله دارد. در واقع احتياط فقط شرايط موفقيت را در تايوان فراهم کرده و جهت گيري هاي ضروري آينده را تعيين مي کند. تايواني ها به هيچ وجه موفقيت هاي درخشان را ناديده نمي گيرند.
به طور خلاصه، تايوان به خوبي ترکيب پيچيده عوامل را در پس انواع پيشرفت هاي سريع اقتصادي و اجتماعي که اغلب معجزه توسعه ناميده مي شود تصوير مي کند. عواملي که اثرگذارند عبارتند از: آموزش، زيرساخت ها، اصلاحات ارضي، نرخ بالاي پس انداز و سرمايه گذاري، جذب انديشه هاي تجاري، سياست هاي موثر صنعتي در مراحل شکل گيري، انگيزه هاي بازار و سياست ها و انگيزه هايي براي بهبود و ارتقاي مهارت ها، تخصص در مهارت هاي طراحي، عمليات انعطاف پذير توليدي، دانش توليد و کارآيي.
نويسنده: مايكل تودارو
مترجم: دكتر غلامعلي فرجادي
بدترين محل براي قرار دادن مسواک سينک دستشويي است. البته خود سينک مشکلي ندارد و همه مشکل به نزديکي آن به توالت مربوط است. به گفته محققان و ميکروبشناسان دانشگاه آريزونا، به طور متوسط در يک کاسه توالت حدود 3 ميليون ميکروب وجود دارد. اين ميکروبها ميتوانند تا 2 متر جابهجا شوند و روي زمين، ديوارها و روي مسواک قرار بگيرند. بهتر است مسواک را بيرون توالت در کابينت دارو يا يکي از کابينتهاي آشپزخانه نگهداري کنيد.
بدترين جا براي گذاشتن کفش و دمپايي
بدترين محل براي گذاشتن کفش و دمپايي کمد اتاق خواب است. راه رفتن در خانه با کفشي که با آن بيرون خانه راه رفتهايد، مهمترين راه انتقال ميکروبها، مواد آلرژن و آلايندهها به داخل خانه است. بهتر است کفشها را در قفسه يا کمد کوچکي در نزديکترين نقطه به در ورودي آپارتمان قرار دهيد و با اين کار از ورود آلودگي به خانه پيشگيري کنيد.
بدترين جاي خواب
بدترين محل براي خوابيدن زير پتو است. موقع خواب به طور کامل زير پتو نرويد و پتو را روي سرتان نکشيد. گرم شدن زياد موجب ميشود نتوانيد خواب راحتي داشته باشيد. هلن برگز، متخصص چرخه بيولوژيک از دانشگاه راش شيکاگو در اين باره ميگويد: «هنگام خواب به طور طبيعي دماي بدن کاهش پيدا ميکند و اين موضوع موجب ميشود افراد خواب راحتي داشته باشند. در واقع بدن براي داشتن خواب راحت دما را از طريق دستها و پاها از دست ميدهد.» توصيه ميشود هنگام خواب ابتدا براي اتساع رگها جوراب بپوشيد بعد جوراب را درآوريد و اجازه دهيد پاهايتان از پتو بيرون باشد.
بدترين جا براي نگهداري باقيمانده غذا
بدترين محل براي گذاشتن باقيمانده غذا يخچال است. قرار دادن يک ظرف بزرگ غذاي داغ بهطور مستقيم در يخچال روش مناسبي براي سرد کردن غذا و پيشگيري از مسموميت غذايي نيست. دکتر پيتر سيندر، محقق و استاد مديريت و تکنولوژي در اين باره ميگويد: «در اين صورت ممکن است براي کاهش دماي قسمت مياني غذا زمان زيادي لازم باشد و اين محل به مکان مناسبي براي رشد و تکثير باکتريها تبديل شود.» شما ميتوانيد غذا را تا يک ساعت پس از پخت براي خنک شدن بيرون نگهداريد و سپس در يخچال قرار دهيد. يا غذا را در ظروف کوچکتر بريزيد و در يخچال قرار دهيد. در اين صورت غذا زودتر سرد ميشود.
بدترين جا براي نصب برگهيادآوري
بدترين محل براي چسباندن برگه يادآوري کارها، در يخچال است. چون شما وقتي ميخواهيد چيزي از يخچال برداريد سراغ آن ميرويد و ممکن است اصلا به برگهاي که روي يخچال نصب کردهايد توجه نکنيد. به عقيده روانشناسان، ديدن کمککننده است اما به شرطي که به آن توجه شود. در يک بررسي مشخص شد نصب تابلويي که افراد را تشويق ميکند به جاي استفاده از آسانسور، از پله استفاده کنند، موجب ميشود افراد تا 200 درصد بيشتر از پله استفاده کنند. بهتر است برگه يادآوري کارها را در محلي که به آن توجه ميکنيد مثلا کنار تلويزيون قرار دهيد. نکته ديگر آنکه ذهن خيلي سريع به اين محل عادت ميکند و توصيه ميشود هر چند وقت يک بار محل برگههاي يادآوري را تغيير دهيد.
بدترين جاي هواپيما
بدترين جاي نشستن در هواپيما انتهاي سالن است. اگر در پروازهاي هوايي حالتان بد ميشود، انتهاي سالن ننشينيد. انتهاي هواپيما از قسمت جلويي بلندتر است و هر چه از مرکز دورتر شويد حرکات بالا و پايين شدن را بيشتر احساس خواهيد کرد. بهترين محل براي نشستن در هواپيما نزديکترين محل به بالهاست.
بدترين جا براي گذاشتن کيف دستي
بدترين محل براي گذاشتن کيف دستي ميز آشپزخانه است. کيف دستي شما وسيله حملونقل ميکروبهاست. محققان در بررسيهاي خود در هر سانتيمتر مربع از سطح کيف دستي و کيسههاي خريد 65 هزار باکتري مشاهده کردهاند. شايد باور نکنيد اما يک سوم کيف دستيها و کيسههاي خريد حاوي باکتريهاي مدفوعي بودهاند. خانمها کيفشان را همه جا همراه خودشان ميبرند. با قرار دادن کيف روي ميز رستوران، کف اتوبوس و ايستگاه مترو آلودگيها روي آن قرار ميگيرند. بهتر است کيفتان را در کشو يا روي صندلي و خلاصه هرجايي به جز جايي که غذا تهيه يا خورده ميشود قرار دهيد.
بدترين جاي کلاس بدنسازي
بدترين محل براي ايستادن در کلاسهاي بدنسازي و ورزش، رديف جلو و روبهروي آينه است. شايد به دليل اينکه خودتان را در آينه ببينيد، جايتان را تغيير دهيد اما نتايج يک بررسي که در سال 2003 انجام شده است، نشان داده است اگر خودتان را هنگام انجام تمرينات ورزشي نبينيد، بهتر است. در اين تحقيق بررسي 58 زن که شدت و نوع ورزش يکساني داشتند، نشان داد آنهايي که هنگام انجام تمرينهاي ورزشي خودشان را در آينه ميديدند در مقايسه با افرادي که در اتاقي بدون آينه ورزش ميکردند احساس بدتري نسبت به بدنشان داشتند. بهتر است جايي از کلاس که روبهروي آينه نباشد و در ضمن بتوانيد تمرينات را به خوبي ببينيد و تمرکز داشته باشيد انتخاب کنيد.
بدترين جاي چراغ مطالعه
برخي افراد عادت دارند قبل از خواب مطالعه کنند و کتاب داستان بخوانند. بدترين محل تابيدن نور مطالعه شبانه بالاي سر است. نتايج مطالعات نشان داده است نور مستقيم در بالاي سر موجب تاخير در ترشح ملاتونين و اخلال در خواب شبانه ميشود. بهتر است يک نور موضعي ملايم را روي کتاب بتابانيد. در اين صورت شما ميتوانيد کتاب بخوانيد در حاليکه اتاق تاريک است و بدنتان ميتواند براي خواب آماده شود.
بدترين جا براي گذاشتن داروها
بدترين محل براي نگهداري داروها قفسه دارو در حمام است. دماي يک حمام حاوي بخار به راحتي به 37 درجه سانتيگراد ميرسد که از دماي پيشنهادي براي نگهداري بيشتر داروها بالاتر است. بهترين محل براي نگهداري داورها جايي سرد و خشک مانند يخچال است.
بدترين جا براي گذاشتن ميوهها تا قبل از شستن آنها
بدترين جا براي گذاشتن ميوهها قبل از شستن سينک آشپزخانه است. به گفته دکتر کلي رينولد استاد ميکروبشناسي دانشگاه آريزونا سينک آشپزخانه بيشترين ميزان ميکروب را دارد و ميزان آلودگي آن حتي از توالت بيشتر است. توصيه ميشود ميوهها را در سبدي بگذاريد و بدون اينکه با سينک تماس داشته باشند آنها را بشوييد. اگر ميوههايي مانند توت فرنگي و شاتوت که بدون پوست کندن خورده ميشوند، هنگام شستن در سينک افتاد آن را دور بيندازيد و از خوردناش صرفنظر کنيد.
بدترين جا براي استفاده از هدفون
بدترين محلها براي استفاده از هدفون هواپيما، قطار يا ايستگاه مترو است. هرچند شايد در ظاهر گوش دادن به موسيقي دلخواه از شنيدن سر و صداي موجود در اين محلها بهتر باشد اما بررسيها نشان داده است استفاده از هدفون در محيطهاي پر سر و صدا احتمال بلندتر کردن صدا را بيشتر ميکند. محققان دانشگاه هاروارد دريافتهاند افراد در محيطهاي آرام صدا را در سطح ايمنتري تنظيم ميکنند، اما وقتي صداي زمينهاي مانند سر وصداي سالن هواپيما به محيط اضافه ميشود تا 80 درصد و تا 89 دسي بل صدا را بالا ميبرند. اين ميزان بلندي صدا در طولاني مدت ميتواند در افراد آسيب شنوايي ايجاد کند. بهتر است در محلهاي پر سر و صدا از هدفون استفاده نکنيد، هرچند در بررسي محققان دانشگاه هاروارد مشخص شد تنها 20 درصد افراد مورد مطالعه با بالا رفتن سر و صداي محيط استفاده از هدفون را کنار گذاشتند.
بدترين جا براي نگهداري از قهوه
بدترين محل براي نگهداري دانه يا پودر قهوه يخچال يا فريزر است. جان مک گرگور، متخصص صنايع غذايي و استاد دانشگاه کلمسون در اين باره ميگويد: «هر بار که آن را از يخچال يا فريزر بيرون ميآوريد دماي آن تغيير ميکند و اين موضوع روي طعم قهوه تاثير ميگذارد. درست مثل اينکه يک فنجان قهوه را بارها و بارها بجوشانيد.» دانهها يا پودر قهوه را در قوطيهاي شيشهاي نيمه شفاف دردار ريخته و در کابينت آشپزخانه نگهداري کنيد.
بدترين جا براي تماشاي تلويزيون
بدترين محل تماشاي تلويزيون جايي است که غذا ميخوريد. بررسيها نشان داده است تماشاي تلويزيون هنگام غذا خوردن موجب ميشود نتوانيد به مقدار غذايي که ميخوريد توجه کنيد. نتايج مطالعهاي که در سال 2006 روي گروهي داوطلب انجام شد نشان داد افراد هنگام تماشاي تلويزيون تندتر غذا ميخورند. همچنين هنگام تماشاي برنامههاي تفريحي مصرف ماکاروني و پنير تا 71 درصد بيشتر ميشود. توصيه ميشود تلويزيون را در نزديکي ميز غذا خوري قرار ندهيد و هنگام غذا خوردن تلويزيون را خاموش کنيد. بهترين محل تماشاي تلويزيون جايي دور از آشپزخانه است که حتي اگر هوس خوردن چيزي به سرتان زد مجبور شويد چند قدمي تا آشپزخانه راه برويد.
منبع: prevention